سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        داستانک یا داستان کوتاه (مینیمال) چیست؟
        ارسال شده توسط

        احمدی زاده(ملحق)

        در تاریخ : جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۰۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۷۵۵ | نظرات : ۲۵

        داستان کوتاه گونه ای از ادبیات داستانی است که نسبت به داستان بلند (رمان) حجم کمتری دارد ولی باید قابلیت تبدیل شدن به داستان بلند را داشته باشد.
        در بیشتر موارد نویسنده برشی از زندگی و یا حوادث را مینویسد. البته در بعضی از داستان های کوتاه نویسنده به جنبه های مختلف زندگی یک یا چند شخصیت می پردازد اما ایجاز بسیار مهم است و باید از نوشتن موارد حاشیه ای خودداری کند.
        داستانک یا داستان کوتاه کوتاه، داستانی به نثر است که باید از داستان کوتاه، کوتاه تر باشد به زبان ساده تر، داستانک به داستانی بسیار کوتاه گفته می‌شود که شامل یک صفحه یا حتی چند كلمه يا سطر است .
        داستانک نیز به دلیل مدرن بودنش توان تبدیل را هم داراست ، برای تبدیل داستان کوتاه به داستانک لازم است که نویسنده بخش اصلی داستان کوتاه را در نظر بگیرد و آن را خلاصه کند.
        داستانک از طرح اولیه ای که برای نوشتن یک رمان و یا داستان کوتاه در ذهن نویسنده شکل می گیرد هم کوتاه تر و خلاصه تر است. ایجاز مهم ترین صنعت ادبی در نوشتن داستانک است و نویسنده ای که می خواهد داستانک بنویسد حتما باید از نحوه ایجاز اطلاع داشته باشد تا با چیدن درست و مناسب کلمات داستانک را شکل دهد.
        گاهی در آن از بسیاری از آرایه های ادبی استفاده شده ولی نباید آن را با قطعه ادبی اشتباه گرفت زیرا داستان و حکایت کننده یک مسئله است.
        در بیشتر موارد داستان از جایی شروع میشود که تعادل زندگی برهم خورده.
        در اين نوع داستان‏ها طرح چندان پيچيده و تو در تو نيست. تمرکز روي يک حادثه اصلي است. از خصوصيت‏هاي ديگر داستان‏هاي ميني‏ماليستي محدوديت زمان و مکان است. به دليل کوتاهي حجم روايت داستان، زمان رويداد و حوادث بسيار کوتاه است. اغلب داستان‏هاي ميني‏ماليستي در زماني کمتر از يک روز، چند ساعت و گاهي چند لحظه، اتفاق مي‏افتد. چون زمينه داستان‏ها ثابت است و گذشت زمان بسيار کم است. تغييرات مکاني هم بسيار ناچيز و به ندرت رخ مي‏دهد. به همين دليل اغلب يک موقعيت کوتاه و برشي از زندگي براي روايت داستاني انتخاب مي‏شود. 
        نویسنده در این داستان ها يک لحظه خاص از زندگي شخصیت داستان را به نمايش مي‏گذارد و اين همان زمان مناسب براي تغيير و تحول است.
        آنچه در طرح اين گونه داستان‏ها مهم است انتخاب لحظه وقوع حادثه است. چون هر برشي از زندگي نمي‏تواند تمامي اطلاعات طرح را منتقل کند.
        درونمايه داستان‏هاي ميني‏ماليستي اغلب دغدغه‏هاي کلي انسان است: مرگ، عشق، تنهايي و... و کمتر به روايت رويدادهاي اقليمي مي‏پردازد.
        انديشه‏هاي سياسي و فلسفي و اعتقادي راهي به دنياي اين داستان‏ها ندارد. چرا که کوتاهي حجم داستان اجازه پرداختن به اين انديشه‏ها را به نويسنده نمي‏دهد.
        در داستان‏هاي ميني‏ماليستي همه عناصر داستان در حداقل خود به کار گرفته مي‏شوند.
        "داستان برق آسا" نیز نوعی از داستانک است که حجم آن بین 250 تا 750 کلمه است.
        "داستان ناگهانی" هم نوعی دیگر از انواع داستانک است که حجم آن از داستان "برق آسا" بیشتر می باشد.
        پایان
        منابع:
        دیدگاه های محمّدرضا بهرامی حصاری
        دیدگاه های مسعود ناظم رعایا
        دیدگاه های جمال میرصادقی 
        دیدگاه های مهدی حجوانی 
        ادبیات داستانی. موسسه فرهنگی ماهور
        مایه داستان. موسسه انتشاراتی سوره
         
         
         
        نمونه ای از داستان مینیمال
         عشق او رفته بود.از شدت نا اميدي خود را از پل " گلدن گيت" پرت کرد.
        از قضا چند متر دورتر دختري به قصد خودکشي شيرجه زد.
        دو تايي وسط آسمان همديگر را ديدند.
        چشم در چشم هم دوختند.
        کيمياي وجودشان جرقه اي زد.
        عشق واقعي بود.
        فهميدند.
        سه پا با سطح آب فاصله داشتند.
        جی بوستل
        #سایت_ادبی_تخصصی_شعر_ناب

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۳۷۶۸ در تاریخ جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۰۴:۰۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        احمدی زاده(ملحق)
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۵۴
        عشق او رفته بود.از شدت نا اميدي خود را از پل " گلدن گيت" پرت کرد.
        از قضا چند متر دورتر دختري به قصد خودکشي شيرجه زد.
        دو تايي وسط آسمان همديگر را ديدند.
        چشم در چشم هم دوختند.
        کيمياي وجودشان جرقه اي زد.
        عشق واقعي بود.
        فهميدند.
        سه پا با سطح آب فاصله داشتند.
        جی بوستل
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک

        داستانک بسیار مفهومی و جذابی بود.. خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۳۴
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سید هادی محمدی
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۳۴
        درود بر شما استاد احمدی زاده

        مدیر مدبر سایت وزین شعر ناب

        سپاس برای نشر مطالب مفید

        پاینده باشید و برقرار خندانک خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۰۴
        درود استاد سخاوتمند خندانک
        خیلی خوب و مفید بود.. خندانک خندانک
        ممنونیم از شما برای نشر مطلب آموزنده‌تون.. خندانک خندانک
        سلامت و ثروتمند باشید خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۰:۰۶

        سلام استاد عزیز خندانک


        داستانم به شکل مینی‌مال تقدیم‌ :


        ساکت دمِ درِ نیمه باز ایستاده بود
        چشمانش پیاله‌ی پُرآبِ جلوی آفتاب بود
        برق می زد
        گفتم : بخند بعد بروم
        گفت :
        نرو تا بتوانم بخندم .... .


        بااحترام خندانک خندانک خندانک

        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نیلوفر تیر
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۳۸
        درود استاد جالب بود خندانک ولی خیلی سخت است سوژه یافتن و کوتاه گفتن
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        نرگس زند (آرامش)
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۴۱
        درود بر استاد گرانقدر ومهربان سایت ناب جناب سید بزرگوار خندانک
        سپاس بابت مطالب مفید تون خندانک
        در پناه حق شاد باشید خندانک
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا آزادبخت
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۱۹:۴۵
        درود استاد جالب بود
        شاهزاده خانوم
        شاهزاده خانوم
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۰۶
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        ارسال پاسخ
        راضیه خضری
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۰:۰۹
        درود استاد احمدی زاده جالب بود خندانک
        مسعود مدهوش( یامور)
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۰۲
        درودتان جناب ملحق ارجمند⭐🌟🌷

        سپاس بسیار زیبا بود🌷🌟⭐🌳🌳🌱🌹🌹👏
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۱:۴۴

        درود تان باد استاد عزیز
        ممنونم بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        سیده نسترن طالب زاده
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۲۷
        درودتان بزرگمهر
        جالب و مفید بود
        البته چندسالیست در سنفرانسیسکو زیر پل را شبکه نصب کرده اند تا از خودکشی های متعدد جلوگیری شود
        با مهر
        رحیم فخوری
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۳۳
        درودها استاد عزیز جناب ملحق گرامی
        مطالبی ارزنده منتشر فرمودید و بهره بردیم از کلاستان خندانک
        رحیم فخوری
        جمعه ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ۲۲:۳۴
        تقدیم با احترام خدمت استاد ملحق عزیز
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۴:۴۰
        درودتان باد جناب استاد احمدی زاده ادیب گرانقدر🌞
        بسیاراطلاعات ارزشمندی در اختیار کاربران قرار داده اید
        و داستان کوتاه هم حرف نداشت ،💖
        علاقه مندم به نوشتن اینگونه داستان ها
        ولی خب مهارت خاص خودش را می خواهد ،
        صمیمانه سپاسگزارم از اشتراک گذاری ویژه و خاص و معرفی منابع ارزشمند
        زنده باد👏👏👏👏💯
        نویسا مانید وسبز وسرفراز
        ،🌱🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌱

        🎯 کارِ تو چیه؟


        زن برگشت تا مردی که او را کنار ماشین گیر انداخته‌بود، ببیند.
        مرد گفت: «شب تاریکیه عزیزم» و مکثی کرد و ادامه داد: «خُب کوچولو، کارِ تو چیه؟»

        دست زن با دقت و مهارت تمام روی گلوی مرد چرخش سهمی‌گونِ ماهرانه‌ای ایجاد کرد و مرد جیغی خفه کشید و روی زمین افتاد.
        زن تیغ جراحی را با الکل اسپری کرد و آن را داخل کیف مخصوصش گذاشت و سوار اتومبیلش شد و در‌حالی‌که به جلو می‌راند رو به جسد مرد پاسخ داد:
        «من جراح هستم!»

        نویسنده: و. د. میلر



        📝

        ( نصف شب ،صدای زنگ گوشی)
        با خواب آلودگی و گیجی ،گوشی را بر می دارد.
        با تعجب به صفحه ی گوشی نگاه می کند.

        ➕الو
        چه مرگته این وقت شب .

        (مهلت نمی دهد حرفش کامل شود)
        ➖یه سوال فنی داشتم
        ➕تا فوشت ندادم بگو‌.
        ➖یه نفرو کشتم ،جنازه اش رو دستم مونده
        چیکارش کنم ؟!
        ➕خوب معلومه ،ببرش بیرون .
        ➖نمیشه
        دوربین مدار بسته تو راهرو ها و ورودی آپارتمانه .

        (قطع تماس)

        (تصمیم‌ می گیرد پرسش خود را در گروه و در یک نظر سنجی گروهی ، قرار دهد)

        (جواب ها را یک به یک می خواند)

        _دادا، بذار جلو در خونه همسایه ات.
        _وای چی میگی.
        _حالم بد شد.
        _بهتره بندازیش از پنجره بیرون.
        _یه زنگ بزن پاک کننده ها.
        میان جمع می کنند و صحنه رو از جنایت پاک می کنند مثل روز اول تحویلت میدن.
        _بابا اونکه یه فیلم سینمایی بود.
        _بنداز تو اسید حل شه.
        _کف خونه ات یا حیاتی چیزی چالش کن.
        _لای فرش بپیچ از ساختمان ببرش بیرون
        یه جایی بندازش فقط مدرک جرم باقی نذاری.

        هیچکدام از پیشنهادها نظرشو جلب نکرد ،
        رفت سراغ جنازه؛
        موهاشو قیچی کرد،
        دستا و پاهاشو با ساطور جدا کرد،
        چشماشو با قیچی در آورد،
        سرشو برید،
        صدایی شنید،
        رفت سراغ قلبش،
        می تپید.

        #فيروزه_سميعى 🦋
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۳۹
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فیروزه سمیعی
        فیروزه سمیعی
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۲۳:۳۲
        خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۷:۵۹
        هزاران درودتان باد جناب استاد احمدی زاده ادیب گرانقدر
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        آذر مهتدی
        شنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۱۸:۳۹
        درود بیکران
        خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2