بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه ی مبحث ضرب المثل ها
بنی آدم اعضای یک پیکرند (یکدیگرند)
که در آفرینش ز یک گوهرند
این بیت را بسیاری از ما شنیدهایم و در مواقعی که قصد داریم همدردی خودمان را با دیگران ابراز کنیم، از آن استفاده میکنیم. شاید بتوانیم این بیت از سعدی را یکی از بحثبرانگیزترین ابیات فارسی هم بدانیم که از کارشناس تا غیرکارشناس درباره آن نظر داده است. اما برای آن که بفهمیم کدام یکی از این دو صورت صحیح است، بهتراست که نظر چند متخصص را بررسی کنیم.
به نظر می رسد در میان صاحبنظران، سعید نفیسی تنها کسی بوده که عقیده داشت که این بیت به صورت بنی آدم اعضای یک پیکرند ثبت و ضبط شده است. از آن سو، اساتیدی مانند محمدجعفر یاحقی، غلامحسین یوسفی، مجتبی مینوی، حبیب یغمایی، محمدعلی فروغی، و نیز استادان سعدیشناس کنونی و همچنین فرهنگستان زبان و ادب فارسی با تحلیل واژگانی شعر و سبک ادبی سعدی و با توجه به نسخههای خطی موجود از گلستان تردید ندارند که سعدی گفته است بنی آدم اعضای یکدیگرند.
همچنین استدلال عدهای دیگر آن است که از اعضای يكديگرند معنای استعاری استنباط میشود که از معنای يک پيكرند غنیتر است و این موضوع را نباید نادیده گرفت که استفاده از عبارت يک پيكرند سبب میشود در مصرع دوم حشو ایجاد شود.
ساعت خواب یا صحت خواب؟
ساعت خواب یا صحت خواب عباراتی است که در دو موقعیت مختلف باید به کار برده شوند؛ اما در اکثر مواقع، به غلط، از ساعت خواب استفاده میشود.
اگر میخواهید برای دوست یا عزیزی، خوابی خوش همراه با آرامش و سلامتی آرزو کنید؛ باید از عبارت صحت خواب استفاده کنید. این عبارت به مرور زمان و بر اثر کمدقتی شنیداری، به صورت ساعت خواب هم شنیده و نوشته شده است. ساعت خواب معمولا زمانی مورد استفاده قرار میگیرد که قصد دارند به فردی درباره زمان نامناسب خوابیدن یا مدت طولانی خوابیدن، کنایه بزنند و بگویند که چه وقت خوابیدن است. در این موارد، عبارت ساعت خواب صحیح است.
همچنین برای بیان کردن آرزوی سلامتی و وقت خوش به کسی که از حمام یا شنا بازگشته است، عبارت صحت آب، یا صحت آب گرم نیز به کار برده میشود.
پیش قاضی و معلقبازی؟ یا پیش غازی؟
ضربالمثل «پیش قاضی (غازی) و معلق بازی» را درمورد موقعیتی به کار میبریم که فردی مدعی بخواهد مقابل یک همهفنحریف ادعای زیرکی و کاربلدی کند. با دقت در این معنی متوجه میشویم که کلمهی قاضی در این ضرب المثل چندان با معنی به نظر نمیرسد. اما در متون کلاسیک کلمه غازی در معنای بندباز به کار میرفته و با توجه به این نکته، معنای این ضربالمثل روشن خواهد شد. بندبازی از مهارتهای سرگرمکننده قدیمی است که هنوز هم در اغلب سیرکها دیده میشود که راه رفتن و معلق زدن روی بندهایی است که در ارتفاع بسته شده. طبعاً چنین نمایشی نیاز به فردی بسیار چابک و ورزیده و ماهر دارد و هرکسی نمیتواند آن را انجام دهد یا با چنین فردی رقابت کند. بنابراین، پیش غازی و معلق بازی صحیح است.
کاسه ای زیر نیم کاسه است یا نیم کاسه ای زیر کاسه؟
ضربالمثلها همواره میراث جدایی ناپذیر زبان فارسی به حساب میآیند و در زندگی روزمره ما جایگاه خاصی دارند. اما برخی از آنها به مرور زمان و دلیل کثرت استفاده، دچار تغییر شدهاند
کلمه کاسه در بسیاری از ضربالمثلهای قدیمی به چشم میخورد؛ به موارد زیر دقت کنید:
کاسه آسمان ترک دارد؛ کنایه از آن است که هیچکس و هیچ چیز، منزه و بیعیب نیست.
کاسه چه کنم در دست داشتن؛ کنایه از دائما تردید داشتن و از بخت و اقبال شاکی بودن.
کاسه بر سر شکستن، کنایه از برملا کردن رازها و افشای راز کردن.
همانطور که در خطوط بالا قید شد، نقش کاسه در هر کدام از ضربالمثلها متفاوت است، چه از نوع دستوری و چه از نوع معنایی، اما تابهحال به ضربالمثل کاسه ای زیر نیم کاسه است توجه کردهاید؟ به نظر شما جمله از لحاظ معنایی و منطقی درست است؟
منشأ ضربالمثل نیمکاسهای زیر کاسه است چیست؟
پیش از رواج تکنولوژی، عامل خنککنندهای برای جلوگیری از فساد مواد غذایی وجود نداشت. هر خانهای، قسمتی از زیرزمین خود را به سرداب و سردخانه برای نگهداری مواد قابل فساد اختصاص میداد. برای آنکه مواد غذایی از شر حیوانات و حشرات در امان باشند و همینطور در معرض هوا، گرما و سرمای شدید قرار نگیرند، کاسهای بزرگتر را روی کاسه کوچک تر یا همان نیم کاسه قرار میدادند. بعدها با گذر زمان که این ترفند رایج شد، هرکس کاسه ای بزرگ و برعکس را میدید میفهمید که کاسهی کوچک و پُری در زیر آن پنهان است و زیرِ کاسه، نیمکاسه است.
این ضربالمثل کنایه از وجود مکر و حیلهگری است. در لغتنامه دهخدا ذیل این ضرب المثل، تعبیه کردن چیزی از راه فریب در چیزی نوشته شده است. در زبان عاميانه از این ضربالمثل زمانی استفاده میشود که فردی با استفاده از پوشش و سبک ظاهری، قصد انجام دادن کاری در خفا را داشته باشد و از پوشش خود به عنوان فریب دادن دیگران استفاده کند. یعنی وقتی خیانت یا عمل پلیدی در کار باشد، از این ضربالمثل استفاده میشود.
با همین توضیحات میتوان پی برد که کاسه زیر نیمکاسه نبوده چون هیچگاه جسم کوچک نمیتواند جسم بزرگ را پنهان نماید و در واقع شیوه درست آن به صورت زیرِ کاسه، نیمکاسه است بیان میشود. همینطور میتوان درستی این ضربالمثل را در بیت شعری از میرداماد مشاهده کرد:
یک دم سر من از سر زانو جدا نشد
اینجا به زیر کاسه بود نیم کاسه ای
با توجه به ریشه این ضرب المثل و شواهد موجود، مشخص میشود که که نیم کاسه زیر کاسه بوده و اگر تلاش کنیم آن را به شیوه درست به کار بندیم، ممکن است در فرهنگ عوام،به شکل درست خود دوباره رواج پیدا کند.
کج دار و مریض یا کج دار و مریز؟
کج دار و مریز یا کژدار و مریز ضربالمثلی است که به معنای رفتار محتاطانه و محافظهکارانه یامدارا کردن با یک مشکل است. ذهنیت بسیاری از فارسی زبانان، در گفتن و نوشتن این ضربالمثل به صورت کجدار و مریض است. در حالی که اگر از مریض استفاده کنیم، معنای این جمله چندان معقول و درست به نظر نمیرسد. به احتمال زیاد، این از آن ضربالمثلهای تراشخورده زبانی است که کوتاه شده و به طور مثال در اصل به این شکل بوده:
[پیمانه را] کج دار و «مریز»
یعنی پیمانه را کج نگه دار اما مراقب باش محتویات آن نریزد، که با کاربرد این ضربالمثل به لحاظ مفهومی تطابق بیشتری دارد. بنابراین شکل صحیح این ضربالمثل به صورت کج دار و مریز است؛ همان طوری که در بیت زیر میبینیم:
گه فریب روس خورده گه فریب انگریز
تاگذشت آن فرصت عالی به کجدار و مریز
ملک الشعرای بهار
پایان بخش ضرب المثل ها
ادامه دارد........
یا حسین بن علی
سید هادی محمدی