سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 24 آبان 1403
  • روز كتاب و كتاب‌خواني
  • روز بزرگداشت آيت الله علامه سيد محمدحسين طباطبايي، 1360 هـ ش
13 جمادى الأولى 1446
  • شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها، 11 هـ ق، به روايتي
Thursday 14 Nov 2024
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    پنجشنبه ۲۴ آبان

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    *فراموشی*
    ارسال شده توسط

    شاهزاده خانوم

    در تاریخ : شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۲:۴۸
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۳۲۵ | نظرات : ۱۵۵

    این روزها *فراموشی* دل به کار نمی‌دهد!
    از خصلت ِ فراموشی، صرفاً نامش را به ارث برده!
    *خجالت* هم که احساس گنگی برایش محسوب می‌شود، چه برسد به اینکه بخواهد گِرمی یا کیلویی بکشد!
    روزهایی پیش آمده، *یاد* با تمام صبوری‌هایش، از اینکه بر حسب وظیفه مجبور است همه امور را به یاد داشته باشد، خسته شده و زما‌ن‌هایی‌ست که نیاز به استراحت دارد، حتی بارها دوست داشته، به کل فراموش شود!
    اما *فراموشی* کمی، سر به‌هواست. گاهی برای اینکه بگوید من هستم! امور پیش‌ پا افتاده را فراموش می‌کند و اگر هم مسله‌های مهمی پیش بیاید، بعد از گذشت ِ چندین ماه درد پیاپی، لطف می‌کند و دست به کار می‌شود.
    و تماشایی‌تر زمانی‌ست که در کمال ِ ناباوری می‌بینی، همه برایش به به و چه‌چه راه انداخته‌اند!
    ****
    از لااُبالی‌گری‌های *فراموشی* که بگذریم، اتفاق ِ ناگواری که این روزها گریبان‌گیر دخترک شده، حالم را دگرگون می‌ساخت...
    باز هم شکست ِ احساسی!
    اه خدای من...
    چقدر دچار شکست می‌شود! 
    قلبش کاری جز شکسته‌شدن ندارد!
    بس که مسیر را اشتباه می‌رود!
    افسوس که جای ملامت کردن نیست، وگرنه حسابی گوشش را می‌پیچیدم.
    تا دست ِ گلی به آب نداده *فراموشی* باید بجنبد، *یاد* از پس ِ روبه‌راه کردن ِ اوضاع برنمی‌آید...
    ****
    *فراموشی* خونسرد و آرام، گوشه‌ای ایستاده و با خلال ِ دندان، با دندان‌هایش وَر می‌رفت.
    *یاد* عصبانی‌ست و قلنج ِ انگشتان ِ دستش را می‌شکست.
    ***
    _این‌بار وظیفه‌ی توست که وارد عمل شوی... 
    دختر؛ نیاز به فراموشی دارد!
    _هیچ کاری از دست من ساخته نیست، به این زودی‌ها نمی‌توانم دخالت کنم!
    _حتما منتظر ِ جایگزینی؟
    _موردی نیست که با جایگزینی حل شود، کمی پیچیده است.
    _باز هم شانه خالی می‌کنی و سفسطه می‌بافی؟
    من که می‌دانم آخر، کار خودم است..‌.
    اصلا چرا با تو بحث می‌کنم؟؟؟
    ****
    *یاد*؛ پریشان‌حال، اتاق ِ *فراموشی* را ترک کرد.
    *فراموشی* به فکر فرو رفت...
    می‌دانست این‌بار نیز، در معرض قضاوت قرار می‌گیرد...
    اما؛ کاری از دستش برنمی‌آمد!
    *او* در ظاهر، چیزی کم نگذاشته و همیشه مهربان بود، *فراموشی*، نمی‌توانست بهانه‌ای برای فراموشی پیدا کند!
    دخترک مطیع طبع *او* شده بود. طبعی که گاه، وصل می‌خواست گاه فصل...
    *یاد* این‌جور چیزها را نمی‌فهمید!
     
    *شاهزاده*
     
    پ.ن.. ادامه دارد🙃

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۲۸۵۶ در تاریخ شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ ۲۲:۴۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    3