سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 11 آبان 1403
    29 ربيع الثاني 1446
      Friday 1 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۱۱ آبان

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        خوابی عجیب
        ارسال شده توسط

        ابراهیم آروین

        در تاریخ : شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۲۱:۰۲
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۵۱ | نظرات : ۱۰

        دیشب نزدیک سحر خواب دیدم خواب عجیب
        خواب دیدم که شیون بلند شده از ایل
        دنبال کسی می‌گردن مردمانی خیل
        بعد به طرف قبری رفته‌اند با بیل
        درش را باز کردن  زود
        مرد گم شده کنار مرده‌ای دیگر راست خوابیده بود برای همیشه مرده او
        دیدن این صحنه در پیش چشم برایم سخت بود و آسان
        مرگ در ذهنم ترسی داشت  سخت , و مردن چه راحت
        ما همیشه مرده‌ها را لای‌ پتو می پوشانید در تابوت
        ابدا نمی‌گذاریم کسی آنها را ببیند سر سوزنی
        به همین خاطر همیشه از مرده می ترسیم
        و مردن برایمان ترسی دارد دهشناک
        سوال کردم چرا داخل قبر رفت
        گفته‌اند؛ ایشان هر سال خیرات فقیران را جمع می‌کند برای بابایش
        و در دفتری در مقبره‌ی پدرش آنها را یاداشت به نام
        این کار هرساله او بود ولی امسال دیگر برنگشت
        چگونه در قبر رفت و سرش پوشیده همه حیران  و متعجب اما دیگر شیون بود و شیون
        گویا پدرش در قدیم بر مردم حکم می‌راند و حاکم

        دیگر خواب از سرم پرید و در فکری فرو رفته ام عمیق
        چرا نمی‌شود زندگی کرد همه در کنار هم به خوبی , راحت
        مگر ما چقدر داریم برای  این عمر کوتاه وقت
        چرا مسلمان و مسیحی و یهودی وبودایی و چه و چه و چه ...
        چرا نمی‌توانند در زمین خدا در آسایش بیارامند شب
        ادیان مگر در پی چه  در این خاک هر روز چشمان پر اشک
        بریزد نباشد دوایی ز درمان این درد هر سال خلق
        صهیونیسم , امپریالیسم , کمونیسم , شرق , غرب ,سرمایه داری , دموکراسی
        اینهمه‌ تضاد منافع از کجا بر می‌آید چه آمد جز بد
        مگر  می‌خواهند چه از جان بشر
        کی خسته  از آفریدن بی‌پایان اینهمه  بحران و خطر 
        چرا خون بشر در کاسه کرده و می‌جوشند ز سر
        خلاصه سرتان را درد نیارم زیاد
        پس از گذر از اینهمه‌ تاریخ , جنگ و درگیری و خون و خونریزی 
        رسیدم در آخر بدین صحنه  چون نکته ای هست درآن ریز
        نزارند ببینیم همان دست هایی که پنهان کنند دست خویش
        دو درصد سوار بوده و می‌شوند بر نود هشت درصد میخی همراه دارندتیز
        لای‌ زخم می‌‌کنند تا مرکبشان خوب سواری دهدنیز
        گاهی با جنگ ادیان , گاهی با شک اذهان 
        گاهی با کشف امیال , گاهی با رسم اغفال
        گاهی با اسب احساس , گاهی با خشم و اجبار
        گاهی با نام احقاق , گاهی با کذب اغراق
        گاهی به غول اخبار ، دارند ز طرح بسیار
        اما،،،،،
        به خدا پناه می‌بریم ما, که پناه بی‌پناهست
        ز دو درصدی که وصلش چو جبال رشته کوه اش
        اگر هم بگویدم درد ,که خدا شریک‌شان دست
        چه کنیم به این دل ما،  و زبان توبه جویش
        آروین  شهریورماه

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۲۴۰۰ در تاریخ شنبه ۵ شهريور ۱۴۰۱ ۲۱:۰۲ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1