يکشنبه ۲ دی
بیماران دیالیزی
ارسال شده توسط محمد گلی ایوری در تاریخ : جمعه ۷ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۵۳
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۲۷۷ | نظرات : ۸
|
|
بیمار دیالیزی
در ژرفای خیالم تا عمق پریشانی فرو رفتم. تا جایی که مردمانی دیدم ملول و از دنیا دل بریده ، اندوهناک و سیه چرده ، اسیر بیماری هولناک با اندامی نحیف و چروکیده و صورتی درهم و درد آلود از غبار سختی و رنج بیماری و جبینی آکنده از ناامیدی و انتظار.
نامید از دمیدن صبح سلامتی و انتظار روی تختی به درازای قد و قامت دردهای پنهانی و به پهنای سطح پریشانی.
دراز کشیده اند تا عفریت مرگ را از رگهای خود به یاری دستگاه دیالیز بیرون افکنند و چه سخت و طاقت فرسا است.
و سختی آن چندین برابر میگردد که بدانی باید یک روز درمیان آن را انجام بدهی و تا آخر عمر تکرار و تکرار کنی.
آری قصه تلخی است قصه بیماران دیالیزی که باید ساعتها روی تخت بخوابند و خون آنها توسط دستگاه دیالیز تا حدودی سم زدایی گردد.
و آن حکیم دانا و توانا چه ظریف آفریده آن دو عضو کوچک و مفید را که تا سالم هستیم از کارش بی خبریم و قدرش را نمی دانیم. و چه بزرگانی هستند که یاری دهنده و مددکار این بیماران هستند.
سلامت و بر قرار باشید
بدرود
محمد گلی ایوری
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۲۳۰۸ در تاریخ جمعه ۷ مرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۵۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
|
درود | |
|
درود بی پایان بر شما استاد گرامی و ارجمند از لطف و مرحمت شما سپاسگزارم استاد و می دانم که در رگهای یک بیمار امید ِ زندگی جاریست سلامت و بر قرار باشید | |
|
درود بر شما بانوی گرامی و قابل تقدیر اولا شفای عزیز و دلبند شما را از خداوند متعال خواهانم بنده هم امید و آرزوی ناب شما را از خداوند منان خواهانم. سلامت و تندرست باشید | |
|
خیلی ممنونم، سپاس از شما، ان شاالله شفای همه ی بیماران...و صبر و بینش برای همه ی ما انسان ها.... | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.