به نام خدای ایران زمین
نادر دوران (1)
«آنتوان دو سنت اگزوپری» و «نادر ابراهیمی» در میدان جنگ
«فردای اشغال خرمشهر، بعثی ها جسد عریان دختری را به تیرک بلندی بستند و در آن سوی ساحل کارون، مقابل چشم رزمندگان ایرانی قرار دادند تا روحیه آنان را در هم شکنند. دسته ای از تکاوران از کارون گذشتند و با نیروهای عراقی درگیر شدند. سه نفر از آنان شهید شدند ولی جسد دختر را پایین آوردند، با خود برگرداندند و دفن کردند...»
مهم نیست این داستان واقعیت داشته باشد (که گویا واقعی است). مهم آن است که وقتی آن را می خوانی آیا دلت با تکاوران از جان گذشته همراه می شود و قطره ای اشک به چشمت می آید؟!
و آیا در میان این اندوه، می توانی زیبایی شگفت انگیز فرهنگ ایرانی را کشف کنی؟!
اگر چنین شد با «نادر» هم قبیله هستی...
«آنتوان دو سنت اگزوپری» (1944 ـ 1900 میلادی) یا به اختصار «اگزوپری»، داستان نویس و خلبان مشهور فرانسوی است. او در عمر کوتاه خود بیش از 8 اثر ادبی به نگارش درآورد. نام یکی از آثار او که احتمالا پرفروش ترین داستان جهان در قرن بیستم و بیست و یکم میلادی است از خود اگزوپری معروف تر است و آن داستانی با عنوان «شازده کوچولو» می باشد.
این اثر به ده ها زبان ترجمه و در اکثر کشورهای جهان به فروش رسیده است. در بسیاری از کشورها از جمله ایران، خوانندگان نام کتاب را به یاد دارند ولی نام نویسنده را فراموش می کنند. اگزوپری آثار ارزشمند دیگری هم دارد ولی هیچ کدام از نظر مقبولیت جهانی، «به گرد پای» شازده کوچولو هم نمی رسند.
«نادر ابراهیمی» (1387 ـ 1315 هجری شمسی) که در ادامه به اختصار «نادر» نامیده می شود داستان نویس، فیلم ساز، ترانه سرا، مترجم و روزنامه نگار مشهور ایرانی است. نادر از زمان نوجوانی و از 14 سالگی فعالیت سیاسی ملی گرایانه داشت. پس از کودتای 28 مرداد در درگیری های خیابانی به شدت زخمی شد و در بیمارستان تا پای مرگ رفت. چند روز بعد او را از تهران فراری دادند تا به دست ماموران کودتا نیافتد.
او یکی از پرکارترین هنرمندان معاصر در حوزه ادبیات و سینما می باشد. علاوه بر چندین سریال، فیلم و مقالات متعدد، بیش از 100 کتاب از نادر منتشر و برخی از آنها به زبان های دیگر ترجمه شده است. آثار نادر جوایز متعدد ملی و بین المللی را دریافت کرده است و از این نظر نیز سرآمد هنرمندان کشور است. نادر بر خلاف اگزوپری، شاگردان برجسته ای را تربیت کرده است. در فهرست تربیت شدگان او، نام کارگردان و مولف بنام سینمایی، «ابراهیم حاتمی کیا» می درخشد. حاتمی کیا از نظر بسیاری از منتقدین، اگر بهترین نباشد یکی از سه کارگردان برتر تاریخ سینمای ایران است.
هر چند بیشترین آثار نادر را نثر ادبی تشکیل می دهد اما متن یکی از ترانه های او که موسیقی آن را همه ایرانیان شنیده اند از خود نادر معروف تر است. این ترانه برای اکثر مردم آشناست اما نام ترانه سرا را نمی دانند و نام آن ترانه «سفر برای وطن» می باشد. متن ترانه در ذیل آمده است:
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس چه سفرها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله ها چه خطرها کرده ایم
ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود رنج دوران برده ایم
ما برای آنکه ایران گوهری تابان شود خون دل ها خورده ایم
ما برای بوئیدن بوی گل نسترن چه سفرها کرده ایم
ما برای نوشیدن شورابه های کویر چه خطر ها کرده ایم
ما برای خواندن این قصه ی عشق به خاک رنج دوران برده ایم
ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک خون دل ها خورده ایم
اما وجه اشتراک اصلی اگزوپری و نادر در چیست؟
در یک چیز. حضور در میدان جنگ.
هر دو در میانسالی با حمله بنیان کن دشمنی دیوانه سر که بویی از رحم و انسانیت نبرده بود مواجه شدند. هر دو شاهد اشغال تمام یا بخشی از سرزمین خود به دست متجاوز بودند.
در اوایل جنگ دوم جهانی، فرانسه مورد هجوم آلمان نازی قرار گرفت و خیلی زود، به طور کامل اشغال شد. اگزوپری بعد از دردسر فراوان خود را به نیروهای متفقین و میدان نبرد رساند و تلاش کرد با انجام وظیفه در کسوت خلبانی که در آن مهارت چشمگیری داشت به کشور خود کمک کند. سرانجام در اواخر جنگ دوم جهانی، در یک پرواز شناسایی، به علت نقص فنی هواپیما در دریای مدیترانه سقوط کرد و کشته شد. هواپیما و جسد او نیز تا چند دهه بعد مفقود بود.
اگزوپری که کشتار جنگ اول جهانی را در نوجوانی تجربه کرده بود نسبت به درد و رنج حاصل از جنگ اندوه مضاعف داشت. او به انسان ها صرف نظر از همه تفاوت هایشان عشق می ورزید و از گرایشات شدید انسان گرایانه برخوردار بود. اما با همه نفرتش از جنگ و خونریزی، نمی توانست نسبت به اشغال کشور خود و اسارت مردمش بی تفاوت بماند.
دو سال بعد از پیروزی انقلاب، ایران نیز مورد تهاجم عراق قرار گرفت. نیروهای صدام در ماه های اولیه جنگ، بخش های مهمی از کشور را اشغال کردند. آنها نسبت به مردم نقاط مختلف ایران خصوصا مناطق اشغال شده از هیچ جنایتی فروگذار نکردند. در این اوضاع، نادر می توانست در پشت جبهه بماند و برای مردمش «قلم بزند» اما طاقت نیاورد و خود را به جبهه رساند و خوشبختانه زنده برگشت.
نادر طبعی لطیف و قلبی مهربان داشت. او شیفته کودکان و آینده سازان ایران بود و بخش قابل توجهی از آثار او در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان است. نادر از جنگ و خونریزی متنفر بود اما تحمل رنج و تباهی مردم خود را نداشت.
در کشورهایی که از فرهنگ و هویت ملی غنی برخوردارند نخبگان خصوصا هنرمندان، با هنر خود به خدمت جنگ در می آیند و از مردم حمایت می کنند. متاسفانه از زمان فتحعلیشاه قاجار و جنگ های ایران و روس، با گسست فرهنگی، تحقیر ملی و تضعیف هویت ملی که استعمارگران و عوامل آن در کشور پدید آوردند پدیده شوم «سرسپردگی به اجنبی» در بین برخی نخبگان رواج یافت. تاریخ هرگز فراموش نمی کند که گروهی از این سرسپردگان، برای در امان ماندن از هر تهدید کوچک یا بزرگ، بیرق روس یا انگلیس را بر سردر و بام خانه هایشان می افراشتند. بعضی نخبگان از جمله ادیبان با کمال وقاحت، خود را از رویدادهای عظیم ملی مانند قحطی فراگیر و جنگ کنار می کشیدند و حتی گاهی قلم خود را «با جیره یا بی جیره» در خدمت اجنبی قرار می دادند. در آغاز جنگ ایران و عراق، نادر و برخی دیگر از دوستان او، علاوه بر مصیبت جنگ، با «کج فهمی یا مخالف خوانی» شبه روشنفکران یا روشنفکرنماها، «سکوت و بی عملی» روشنفکران غیرمتعهد و حتی «خیانت و مخالف خوانی» روشنفکران غیرمتعهد مواجه شدند که در مجالی دیگر مورد بحث قرار خواهد گرفت. وضعیتی که اگزوپری در بین فرانسویان، کمتر با آن مواجه بود.
اما اگزوپری و نادر، هر دو روشنفکر متعهد بودند. به بیان ساده:
روشنفکر متعهد، کسی است که هم می فهمد چه بر سر ملت و میهن آمده است و هم برای اصلاح اقدام می کند.
روشنفکر متعهد فداکار است. از منفعت شخصی خود می گذرد و توان خود را بی چشمداشت، صرف اعتلای کشورش می کند.
روشنفکر متعهد شریف، نجیب و جوانمرد است. با مردم خود همدردی می کند و در بدترین شرایط آنها را تنها نمی گذارد.
روشنفکر متعهد .....
شدت عمل روشنفکر متعهد در قبال رویدادی مانند جنگ بسیار متفاوت است. برخی با تمام وجود با مردم همدردی می کنند ولی ترجیح می دهند در پشت جبهه بمانند و «قلم بزنند». بعضی نیز همانند اگزوپری و نادر خود را به میدان جنگ می رسانند.
اگزوپری برداشت تلخی از صحنه های دلخراش جنگ داشت. برخی از آثارش که در جریان جنگ دوم جهانی نوشته شده است و همچنین خاطراتی که دوستان وی از دیدگاهش نسبت به جنگ بیان کرده اند روایتی اندوهناک از تباهی جنگ، رنج انسان ها و افول انسانیت است. او در اواخر جنگ دوم جهانی (1944 میلادی) کشته شد ولی می توان حدس زد که اگر زنده هم می ماند روایت دیگری از آنچه تجربه کرده بود نداشت.
نادر همانند اگزوپری، ارنست همینگوی، ژان پل سارتر یا هر نویسنده روشنفکر متعهدی که پا به میدان جنگ می گذارد برداشت اندوهبار خود را از صحنه های دلخراش جنگ داشت. اما او روایت دیگری نیز از جنگ داشت. تلاقی روایتگری اعجوبه با جنگی که در تاریخ بشریت کم نظیر بود منجر به کشف شگفتی شد. شرح این اکتشاف از زبان خود نادر (در قالب مصاحبه و نثر) شیرین تر است:
(مصاحبه) ... من فکر می کردم که بمانم و کشته شوم
چرا برگردم
بس که این جنگ زیبا بود
بس که بچه هایی که آنجا بودند سرشار از ایمان، اعتقاد و خلوص
افسانه ساخته بودند آنجا بچه ها
چیزی بیش از حماسه
یک جور معجزه
یک جور چیزی که ما احتیاج داشتیم بهش
بگیم که ما اینها را از دست نداده ایم
به خدا ندادیم!
ما هنوز آدمیم
ما هنوز گردن کلفتیم!
ما هنوز هوشمندیم
شجاعیم
مبارزیم
هم وطنمان را خیلی می خواهیم
هم اگر به چیزی اعتقاد داشته باشیم به خاطر آن اعتقاد خیلی خوب می جنگیم ...
(نثر ادبی) ... این به اعتقاد خالص و صادقانه من
عظیم ترین، مومنانه ترین، دلاورانه ترین، ایرانی ترین و نیز سالم ترین جنگی ست که ملت ما از آغاز تاریخ خود تا کنون داشته است ...
(مصاحبه) ... من اگر به جبهه نرفته بودم دیگر سرم را بلند نمی کردم
و دیگر چیزی نمی نوشتم
چون فکر می کردم اگر یک روشنفکر در یک لحظه تاریخی
در مرکز خطر قرار نگیرد
این هیچی نیست!
این دیگر حق ندارد حرف بزند
حق ندارد اظهار نظر کند
تو نبودی اونجا! پس چی میگی؟! ...
روحت شاد قهرمان
شاهین زراعتی رضایی
اردیبهشت 1401
سلام استاد ارجمند
آموزنده و ناب
دورد بر غیورمردان ایران زمین و سلام خدا بر شهیدان زلال اندیشه ی دل دریا