سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      درد میکند هنوز جای دوست داشتنت
      ارسال شده توسط

      مهدی رمضانی

      در تاریخ : جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰ ۰۴:۱۷
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۲۳ | نظرات : ۰

      درد میکند هنوز جای دوست داشتنت
      مینویسم تا ک پس از مرگ لااقل شنیده شوم. نوشتن کمی از درد سینه‌ام کم میکند. مانند مخدری توهم زا به من این حس را میدهد که حرف هایم را زده‌‌ام و او شنیده است.
      بریتیش ها و شاید امریکن ها چیزهای جالب در فرهنگ زبان‌شان کم ندارند. یکی شان این است که وقتی میگویند she's gone هم یعنی او رفته هم یعنی او مرده. جالب است نه؟ یعنی شخصی که رفته است را باید با مردنش یکی دانست. مثلا آنجا ک یک دوست ک بخواهد دوستش را ک در عشقی مغلوب شده را دلداری بدهد فقط کافی ست به او بگوید ک she's gone . باقیش را فرد مغلوب خواهد دانست. خواهد دانست ک کجا باید برود و دنبالش بگردد. خواهد دانست آرامش کجا در انتظار او خوابش برده است.
      آه از این رنج و عذاب
      ریشه کرده در نژاد
      آه از این فریاد مرگ
      دلخراش و جان گداز
      آه از عصیان  جوش خون
      بر در و دیوار رگ
      خون و خون بارش
      کجاست
      آن که باشد سد آن؟
      درد و غم
      نفرین
      عذاب
      کو که دارد تاب آن؟
      لیک باشد چاره‌ای
      چاره‌ها اندر سراست
      در درون و نی برون
      هست در دستانتان

      خود تویی درمان آن
      هی نخواه از دیگران

      کاش جادو را خودآگاه بلد بودیم. تا کمی هم زمان احساس مفید بودن میکرد. بیچاره لعنتی.
      جوانم. لااقل اسما جوانم. ولی از خودم ک بپرسید بیشتر از این پیر نمیشوم. ولی اگر از دبگری بپرسید یا از خودتان حتما انکار میشود. مسئله این است ک روزگار قلبم را نشانه رفت یعنی اولویتم را. میخواهم بگویم چون ک صد آمد نود هم پیش ماست.
      بهشتم گم شده بر باد رفته
      صدام کن اسم من
      "از یاد رفته"

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۱۱۹۴۹ در تاریخ جمعه ۶ اسفند ۱۴۰۰ ۰۴:۱۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1