سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 11 آذر 1403
  • شهادت ميرزا كوچك خان جنگلي، 1300 هـ ش
1 جمادى الثانية 1446
    Sunday 1 Dec 2024
    • روز جهاني مبارزه با ايدز
    مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

    يکشنبه ۱۱ آذر

    پست های وبلاگ

    شعرناب
    وحید اشجع
    ارسال شده توسط

    سعید فلاحی

    در تاریخ : چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۰ ۲۰:۳۴
    موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۱۸۶ | نظرات : ۰

    وحید اشجع

    وحید اشجع شاعر لرستانی زاده‌ی ۱۸ آذر ماه ۱۳۶۵ خورشیدی، در شهر بروجرد است. تخصص او در شعر، سرودن رباعی است. 
    وی مدتی مسئول انجمن ادبی استاد مهرداد اوستای بروجرد نیز بوده است.
    ▪︎کتاب‌شناسی:
    - پرواز در سقوط – ۱۳۹۲.
    - وضعیت فوق‌العاده - نشر نصیرا - ۱۳۹۳.
    - اختیارات جبری - نشر مایا - ۱۳۹۴. (شامل ۱۰۵ رباعی) 
    - منحصر به درد - نشر شانی - ۱۳۹۷. (شامل ۱۱۲ رباعی) 
    - برودت - نشر امتیاز - ۱۳۹۹
    ▪︎جوائز:
    - کسب رتبه‌ی برتر کنگره‌ی ملی رباعی و دوبیتی رضوی در همدان - ۱۳۹۶.
    - کسب رتبه‌ی نخست جشنواره‌ی منطقه‌ای بلوطستان در دلفان - ۱۳۹۸. 
    -کسب رتبه‌ی دوم در نخستین سوگواره فرهنگی هنری «سردار دلها» در بخش شعر و دلنوشته - ۱۳۹۹.
    - رتبه‌ی سوم نخستین کنگره منطقه ای فرهنگی و هنری 《ماه غریبستان》- ۱۴۰۰
    ▪︎نمونه شعر:
    (۱)
    از لطفِ تو با تمامِ غم‌ها جورم
    هر چند که زنده‌ام ولی در گورم
    پشتِ سَرم ایستاده‌ای با خنجر 
    دنیا، تو خیال می‌کنی من کورم؟ 
    (۲)
    از بس که نمادِ خوب رویی هستیم 
    دیگر به خدا بسته به مویی هستیم 
    ما خون به دلِ کسی نکردیم ولی 
    دل خون شده از هر که بگویی هستیم.
    (۳)
    با هر تپشِ دلم، صدایت کردم
    گفتی و سکوت را رعایت کردم
    هر کار که خواستم نکردی اما 
    هر کار که خواستی برایت کردم.
    (۴)
    افتاده همیشه پای من در چاله 
    قلبم شده یک دشت، پُر از آلاله 
    تنها تو فقط حالِ مرا می‌پرسی 
    ای درد، رفیقِ خوبِ چندین ساله.
    (۵)
    پاییز، شبِ سردِ مرا می‌فهمد 
    یک برگ، تبِ زردِ مرا می‌فهمد  
    کوری که میانِ عده‌ای کر باشد 
    حالِ دلِ پُر دردِ مرا می‌فهمد.
    (۶)
    از چاه در آمدم به چاهی دیگر 
    این راه نشد، مگر که راهی دیگر 
    دل گفت که فریاد کشم، دیدم که 
    آهم شده متصل به آهی دیگر.
     (۷)
    باید که از این به بعد اعجاز کنیم 
    صد پنجره رو به آسمان باز کنیم  
    در اوج همین سقوط، کافی‌ست همه 
    تصمیم بگیریم که پرواز کنیم.
    (۸)
    بی‌حوصله‌گی دلیل بی‌صبری بود
    بالای سرم هوا فقط ابری بود  
    جوری که دلم خواست نچرخید این چرخ
    حتی خود اختیار من جبری بود.
    (۹)
    با هر چه فریب و مکر و نیرنگ نشد 
    هر بار زدم به دامنش چنگ نشد 
    یک عمر برای او دلم تنگ شد و
    یک بار برای من دلش تنگ نشد.
    (۱۰)
    سرشار ز درد و داد و بی‌دادم من 
    تا پیش خدا رسیده فریادم من 
    روزی ده هزار مرتبه می‌گویم 
    ای کاش که دل به او نمی‌دادم من.
    (۱۱)
    میخم
    محکم و استوار
    اما گاهی خم می‌شوم.

    گردآوری و نگارش:
    #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) 

    ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
    این پست با شماره ۱۱۶۱۴ در تاریخ چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۴۰۰ ۲۰:۳۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید
    ۳ شاعر این مطلب را خوانده اند

    سعید فلاحی

    ،

    فاطمه گودرزی

    ،

    دانیال فریادی

    نقدها و نظرات
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    شاهزاده خانوم

    دیر زمانی ست که بارانی ام
    میر حسین سعیدی

    نای خاموش لبانت این دلم را تازه کرد ااا عاشق بی ادعا را صاحب آوازه کرد
    شاهزاده خانوم

    یک وجب از پنجره پرواز کن ااا گوش مرا معرکه ی راز کن
    نادر امینی (امین)

    توبودی دردل شب ناله کردی این دل وامانده را بیچاره کردی اااا به کنج خلوتی رفتی وباغم خانه کردی ااا ندیدی عاشقت درمانده شد از آه شبگیر وتولیکن اااا به شب را تا سحر بردر غمخانه ات داغ دلم را تازه کردی ااا دردلم دلشوره افتاد لیلی ام از بس فغان کرد جان بداددر گوشه میخانه من اااا هاتف آمد دادم ندا غمگین مباش می خور که لیلی عاقبت دیوانه کردی اا عقل در ره پیرطریقت پای لنگان است اااا لیلی ومجنون را تا ابد برسر جام قدح بشکسته ای درمانده کردی ااا عاقبت عشق وخرد درمرز مجنون با رخ لیلی بهم پیون خورند اااا آنگه که مجنون چون اسیر گیسوی لیلی شد و آن خانگه ویرانه کردی
    شهرام بذلی

    در دل تنگ ما بسی روزنه ی خیال نیست اااا شوق تو دارد این دلم عشق که وصف حال نیست

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1