❀شعر در لغت و اصطلاح:
از منظر لغوی عبارت است از: دانش، فقه، فهم، درک، ادراک، وقوف و دانایی. و در اصطلاح به تعریف ابن سینا در بخش نهم منطق شفا: ((إنّ الشعر هو کلام مخیّل، مولف من اقوال موزونه متساویه و عند العرب مقفاه - سخنی است خیالی و فراهم آمده از کلمات موزون و متساوی که عرب، قافیه را نیز در آن شرط می داند)) {1}.
❀مفهوم شعر در قرآن:
در قرآن کریم کلمه ((شعر)) و مشتقات آن در معانی و مصادیق مختلفی به کار رفته است که خلاصه وار عبارت اند از:
الف) أشعار (نحل/79): جمع شَعر به معنی مو که در قرآن فقط یکبار ذکر شده است {1}.
ب) شعر: در معنای ستاره ی خاص و تنها یکبار ظاهر شده است(نجم/48). شعر در معنای درک و شعور، بیست و هفت بار آمده. شعر به معنای خود شعر و شاعری در (یس/69)، (انبیاء/5)، (صافات/36)، (طور/30)، (حاقه/41) و (شعراء/224) آمده است، بطوریکه پیامبر و کتاب آسمانی قرآن کریم از آن مبرا و دور دانسته شده است {1}.
ج) شعائر (بقره/158): جمع شعار یار شعیره به معنی علامت، آیین و سنت که میزان بسامد آن چهار تکرار است {1}.
د) مشعر (بقره/198): نام یک محل در مکه و یکبار تکرار شده است {1}.
❀ تفسیر آيات 224-227 سوره شعراء:
«وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ * أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وادٍ یَهِیمُونَ * وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ * إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثِیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»
((پیامبر اسلام شاعر نیست)؛ شاعران کسانى هستند که گمراهان از آنان پیروى مى کنند* آیا ندیدى آنها در هر وادى سرگردانند؟ * و سخنانى مى گویند که (به آنها) عمل نمى کنند؟!* مگر کسانى (از آنها) که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادند و خدا را بسیار یاد کردند، و به هنگامى که مورد ستم واقع شدند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) بر مى خاستند؛ (و از اشعارشان در این راه کمک گرفتند) و کسانى که ستم کردند بزودى خواهند دانست که به کدامین جایگاه باز مى گردند!).
لازم است توجّه شود كه در اين آيات، آیه: «إِلاَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُواْ اللَّهَ کَثِیراً وَانتَصَرُواْ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ»، به شعرائى نظر دارد که براى رشد و شکوفائى اسلام و مبارزه با کفر و شرک شعر مى سرودند، آنها صریحاً از آیه «وَالشُّعَرَآءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ» استثنا شده اند.
هنگامى که این آیه[«وَالشُّعَرَآءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ»] نازل شد، گروهى از شعرا گریه کنان به حضور پیامبر آمده عرض کردند: ما شاعریم و خداوند درباره ما این آیه را نازل کرده است. در این هنگام پیامبر(صلى الله علیه وآله) این آیه را تلاوت کرد و فرمود: «إِلاَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَات»؛ (مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام مى دهند) شما هستید، و «وَذَکَرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا»؛ (و خدا را بسیار یاد مى کنند) شما هستید، و «وَانتَصَرُواْ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ»؛ (و به هنگامى که مورد ستم واقع مى شوند به دفاع از خویشتن برمى خیزند)شما هستید (یعنى مصداق این فقرات آیه، شما شاعران هستید).
و در «تفسیر عیّاشى» از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است: «هم قومٌ تعلّموا وتفقّهوا بغیر علم، فضلّوا وأضلّوا»؛ (منظور از شعراى گمراه، گروهى هستند که بدون علم [و بر پايه جهل]، تعلّم و تفقّه کرده اند؛ از این رو گمراه شده و گمراه کننده(ضالّ و مضلّ) هستند).
بنابراین آیه در مقام بى ارزش کردن مطلقِ شعر نیست، بلکه شعر باطل و پوچ را از درجه اعتبار ساقط مى داند. و از طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نقل شده است: «إنَّ من الشعر لَحکمةً وإنَّ من البیان لَسحراً»؛ (برخى از اشعار حکمت، و برخى از بیان ها سحر است) {2}.