پنجشنبه ۱ آذر
مکتب ادبی نور گرایی - فِرِسته 6
ارسال شده توسط محمد علی رضاپور در تاریخ : چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۱۳
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۴۶ | نظرات : ۵
|
|
13. نگاه بومی گرا
پیدایش مکتب نورگرایی را در جنبه های ایجابی و سلبی می توان به این شکل بازگو کرد که
در جنبه ی ایجابی و اثباتی،
آموزههای کتاب های آسمانی (بویژه قرآن) و تبیین آنها در فلسفه، عرفان، ادبیات و هنر خدامحور،
پیش زمینه ی این مکتب بوده است. در جنبه ی نفیی و سلبی هم دو اعتراض مهم، نخست: اعتراض به جامعه ی پسامدرن ِ دورشده از معنویات.
دوم: اعتراض به تقلید از فرهنگ غربی و دور شدن از فرهنگ بومی شرقی و ایرانی.
توضیح بیش تر این که:
ادبیات فارسی پس از داشتن دوره های پرشکوه باستانی خود، با دگرگونی های دنیای نوین روبرو شده، به تقلید از مکاتب ادبی غربی پا به سرزمین شعر نو گذاشته است.
کار بزرگ جناب نیما یوشیج و پیشتازان شعر نو، تا حدود زیادی اجرای کلیشه های مکاتب ادبی غرب در شعر فارسی بوده بطوری که هم درونمایه ی فکری و هم حتی برون مایه ی شیوه ی پردازش لفظی آنها با مکاتبی چون سمبولیسم، سوررئالیسم و دیگر مکاتب غربی پیوند استواری داشته است و مثلا جناب نیما یوشیج، مشابه همان تغییراتی را که سمبولیسم در شعر سنتی فرانسه به وجود آورد، در شعر فارسی اجرا نمود و جناب شاملو به تقلید از فرانسوی ها،
در جهت آزادکردن هرچه بیش تر شعر از وزن و دیگر قیدها تلاش کرد.
با این حال، در کار جناب نیما، نوآوری و استقلال نِسبی وجود دارد. پس از آنها شاعران غربگرایی در شعر نو آمدند که نگاه شان به دستاوردهای جدیدتر ادبیات غربی بود تا با اجرای آن کلیشه ها در شعر و ادبیات فارسی، جنبه ای دیگر از نوآوری را وارد ادبیات فارسی کنند.
در حوزه های دیگر ادبی و هنری مانند رمان نویسی و نقاشی و غیر از اینها نیز به تقلید از غرب پرداخته، داشته های خود را تا حدود زیادی به فراموشی سپردیم.
این در حالی است که داشته های ما، در عرصه ی ادبی و بویژه شعر، در جهان زبانزد بوده است و سزاوار نیست در ادبیات معاصر جهان، تاثیرگذاری شایسته ی این سرزمین کهن، این گونه تقلیدها باشد.
نورگرایی، خواهان بازگشت اعتبار دیرینه ی شرق و بویژه ایران در عرصه ی جهانی فرهنگ و ادبیات است.
از این رو در مکتب نور گرایی، توجه ویژه ای می شود به بومی گرایی و البته بومی گرایی در نورگرایی، تفاوت هایی جدی با اندیشه ی غربی ناسیونالیسم دارد، بعنوان مثال، ناسیونالیسم برپایه ی ملت و ملیت و به معنای ملی گرایی است و این ملیت هم
تا حدود زیادی پدیده ای تازه و جعلی و سیاسی است مثلا در قالب ملت سازی های ناسیونالیسم، ملت هایی به وجود آمده اند مانند جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان، قرقیزستان، افغانستان و بسیاری ملت های دیگر، بنابراین، مرزکشی سیاسی و ایجاد کشوری جدید و ساختن ملیتی برای افراد آن، از دستاوردهای ملی گرایی است اما براساس بومی گرایی،
همه ی این کشورها تا حدود زیادی دارای فرهنگ اسلامی و ایرانی هستند، پس اساس ملی گرایی، جعل در سیاست است اما اساس بومی گرایی، اشتراکات دیرینه ی فرهنگی است.
در ملی گرایی، جغرافیا - آن هم از نوع جغرافیای سیاسی و مرزبندی ها - اهمیت دارد اما در بومی گرایی، تاریخ و جغرافیای تاریخی.
خوشبختانه، بازآفرینی ایران بزرگ فرهنگی، دغدغه ی افراد زیادی است و بویژه از طرف ایرانی فرهنگانِ آن سوی مرزها ازجمله در افغانستان و تاجیکستان بطور جدی پیگیری می شود.
از دیگر تفاوت های بومی گرایی و ملی گرایی و بعنوان
مهم ترین تفاوت، این که در ملی گرایی، اندیشه ی اومانیستی حاکم است و رای مردم با شیوه هایی خاص و حتی در صورت تضاد با حکم الهی اهمیت پیدا می کند اما در بومی گرایی بعنوان اصلی از نورگرایی، خدامحوری و قراردادن ارزش های فرهنگ بومی و سرزمینی در چارچوب معنویت الهی اصالت دارد.
یکی از دلایل ناسازگاری دینداران با ناسیونالیسم غربی، همین ویژگی اومانیستی آنهاست و در مقابل،
بومی گرایی در چارچوب مکتب نورگرایی می تواند با تعریف تازه ای در این مجال، آشتی بخش جنبه های دینی و میهنی باشد.
(ادامه دارد)
#محمدعلی_رضاپور (#مهدی)
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۱۱۰۵۲ در تاریخ چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۱۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار
عالی
بود