سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        حرف دل خاربه گل
        ارسال شده توسط

        آذر مهتدی

        در تاریخ : پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۳۴
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۳۰۷ | نظرات : ۱۸

        ‍ صحبت گل و خار را شاعران دیگر هم سروده اند یادم
         نیست از کجا و کدام شاعر الهام گرفتم شاید پروین اعتصا می که
        شاعره ای بود که بسیار دوستش داشتم و دارم 
        اما دوست داشتم به عنوان یاد آوری که غرور گل چقدر گاهی آزاردهنده است. هر چند شعرم طولانی است اما اگر بخوانید تا انتها ممنون می شوم و مدیون چشمان زیبا بین شما دوستان:
        صحبت گل بودو خار رو سیاه 
        در نشستی در میان باغچه
        گل به عشوه از خودش تعریف کرد
        هی زبان می ریخت و می گفت او به خار
         خار اما ، بی زبان بود و غمین 
         در دلش  جوش و خروشی آشکار
        بخت بد می دید ،اما درسکوت
         روحش اما، طاقت خواری نداشت
        پیش یارخود پرست خود فریب
        خسته بود و پر تنش بود و غریب
        قلبش از گفتار گل غرق  عذاب
        بود آشفته از این گفتار بی رحم و شتاب
         یار بی فکری که در فکرش نبود  
        مایه ی امید و احساسش نبود
        بی قرار از این همه بی فکری و احساس خام
        راز گل در دل، نهان می کرد و لب می فشرد
        عاقبت از این همه ، خودخواهی گل شد به تنگ
        گل همی می گفت و بر خود می شمرد     که گلی دیگر نباشد همچو من  
         غرق عطر و رنگ و  زیبا یی و احساس قشنگ
        هی به خود مغرور بود و هی صفاتش می شمرد   
        برگل روی خودش  مشتاق بود 
        خار دیگر طاقتش بی تاب شد
        آن چه پنهان کرده بود 
        از راز گل در سینه اش    برزبان آورد و گفت اندیشه اش
        بی توجه بر گل نادان      که گرم خویش بود
        گفت و گفت
        تند و 
        پشیمان از چنین لحنی نبود   
         گفت باگل : تو چه می گویی ؟
        کجای قصه ای؟
        تا به کی گویی گل زیبا تویی 
        روز دیگر بر زمین افتاده ای
        یا به دست کودکی         جان داده ای
        یا به دست باد و توفان    بال و پر وا داد ه ای          یا به زیر پای مردم      خاکمال حسرت بی باده ای                                                             
           عاقبت دانم تو  و    زیباییت   
           چند روزی تازه گی دارد تنت
           باد غم پژمرده می سازد دلت
         خشک و بیجان مرده می سازد تنت
        من اگر بر قامتت بنشسته ام 
        بر نگاه تو
         چو خاری خسته ام
        حافظ جان تو بودم تا کنون
        از خودم چیزی نگفتم ای زبون
        به چه نازی رنگ و روی تازه ات
        یا به عطر  مست بی اندازه ات
        آخر این ظاهر به دنیافانی است
        سیرت نیکت به جایت مانی است
        پس بدان ظاهر پرستی خیر نیست
        حکمت و علم و حقیقت   ماندنی ست   
        آذر مهتدی
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۱۰۷۳۵ در تاریخ پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۵:۳۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        سیدحسن خزایی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
        سلام خانم مهتدی سروده زیبا و پرمفهومیست تا آخرش را هم خواندم کاش همه ماقدردان اطرافیان مان باشیم وجود همه ما در کنار هم بودن معنا میگیرد
        قلمت پررنگ باد خندانک خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۲۸
        سلام و درود
        شرمنده فرمودید امروز کلی اشکال در آن دیدم که خواستم حذف کنم اما چون مفهوم آن خوب بود . نگه داشتم عذرم را بپذیرید که ناهماهنگ و ناموزن ارائه شد . باشد الهامی برای اساتید شعر و قافیه شود و موضوع را به زیبایی باز نویسند.
        بهنود کیمیائی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۶:۲۱
        درود برشما خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۴۱
        درود بر شما و حضور پر مهرتان
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۰۹
        بسیار عالی زیبا بود خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۴۲
        درود بر شما و مهرتان مانا
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۱۴
        سلام خانم مهتدی واقعا خیلی زیبا است
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۴۳
        سللم و درود به شما مهربانو سپاس
        ارسال پاسخ
        شهین عمرانی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۵۳

        سلام بانو مهتدی گرامی بسیار عالی بود

        خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۴۴
        درود بر شما دوست عزیز سپاس از حضور سبزتان
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۴۷
        آخر این ظاهر به دنیافانی است
        سیرت نیکت به جایت مانی است
        پس بدان ظاهر پرستی خیر نیست
        حکمت و علم و حقیقت ماندنی ست

        درود بر شعر زیبایتان خندانک
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۴۵
        درود بر شما سپاس از شعر زیبایتان. حضورتان مانا
        منیژه قشقایی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۰۵
        درود نازنینم بانوی مهتدی زیبانگارم
        بسیار قابل تامل بودچون دیگر سروده هایتان
        دریای وجودتان آبی و سرشار از آرامش

        خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        پنجشنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۹ ۲۳:۵۶
        درود بر شما منیژه قشقایی نازنین مهربانو
        سپاس از نگاه زیبا بین شما عزیز دل. با وجود دوستانی چون شما طوفان هم که دریای جان را متلاطم کند آرام می شود. سایه ات مستدام.
        شادی بلکامه
        جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۰۹
        سلام و درودها بانوی مهربانی ها
        مثل همیشه لطیف و پرمحتوا سرودند
        قلمتان الماس نشان
        خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۰۹
        سلام و درود بر شما بانو غزل
        سپاس از حضورتان همیشه لطفتان مایه دلگرمیم
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۴۹
        سلام بانوی پاییز نمی‌دونم چی بنویسم که لایق این نوشته زیباتون باشه اما آنقدر خسته ام که می‌خوام بخوابم بدون اینکه کسی بیدارم کنه
        و اینکه بگم دمتون گرم همین خندانک
        آذر مهتدی
        جمعه ۲۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۱۲
        درود بر شما
        خدا کند که از کار و فعالیت خسته باشید که به زبان همراهی خسته نباشدی عرض کنم. اما خدا نکند که روحتان خسته باشد . آنوقت برایتان و تمام خسته دلان از ته دل آرزوی شادی و شادابی دارم .
        سپاس از حضورتان. با آرزوی بهترین ها برایتان و همه ی جوانان.
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2