درود خسته نباشید.
درباره ی کومای و کومایی و کومی:
در کتاب سرزمین بی حاصل تی اس الیوت آمده است:
"Nam Sibyllam quidem Cumis ego ipse oculis meis vidi in ampulla pendere,et cum illi pueri dicerent:
(زبان لاتین)
و من خود با چشمان خویش سیبیل اهل "کومی" Cumoe را دیدم که در قفسی آویخته شده بود و آن گاه که کودکان به طعنه بر او بانگ می زدند( به زبان یونانی )"تی ثلایس سیبولا؟"[چه می خواهی سیبولا؟]
پاسخ می داد(به زبان یونانی):"آپوثانَین ثِلو!"[می خواهم بمیرم!].
در ترجمه ی جواد علافچی از سرزمین بی حاصل Cumisآمده و در ترجمه ی بهمن شعله ورCumoe.
متن گفت و گوی سیبیل اهل کومه در کتابی از گایوس پترونیوس،هجو نویس رومی آمده که در ۶۶ میلادی می زیست.
و "کومی"نام شهری است باستانی که بر ساحل کامپانیا در شبه جزیره ی ایتالیا واقع بود.
و در بعضی جاها "کومای" و "کومایی" هم -در اینترنت-آمده.
در منطقه ی ما"کومایین" یا کومائین نام روستایی است نزدیک کامیاران که شخصی از اوتاد خدا و از عارفان در آن آرمیده است.
من نیز "ن"آن را برداشتم تا شد"کومایی" و باز "ی" آن را برداشتم تا شده "کومای".
با نگرش به "سیبولا اهل کومه" من نیز آن را این گونه نوشته ام تا با آن نام تاریخی بخواند.
شاملو نیز در مجموعه آثارش-که چاپ نشر نگاه بود و یک جلدی-از سیبولای کومه یاد کرده است.
و در واپسین سخن:
درباره ی فرنود و دلیل نامگذاریِ نام ِ شعری ام.
یادم می آید در یکی از سروده هایم گفته ام:"دلم می خواست عریان در زیر باران در دره های کومایی به سوی خواب خدا پاپتی و پابرهنه می دویدم!"
سپاس از "ژاغَر"(حوصله )اتان