کارگاه حافظ شناسی - ونکوور کانادا- دکتر مرتضی قمشهای
زبان عقل بیانگر مسائل عقلیست و برای بیان مسایل احساسی ابتدا آنها را از فیلتر عقل عبور میدهد. ولی زبان دل میتواند احساسات را بدون دخالت عقل بوسیله تصاویر بیان کند. بیان احساسات خشم، محبت، ترس و غیره با زبان عقل بسیاردشوار است، ولی با زبان دل میتوان آنها را خیلی ساده با فرمهای تصویری بیان کرد. مثلاً برای ایجاد ترس از افراسیاب، فردوسی میگوید:
شود کوه آهن چودریای آب اگر بشنود نام افراسیاب
زبان عقل یکطرفه است. یعنی شنونده اثر زیادی روی بیان ندارد. با این معنی که از شنوندگان مختلف انتظار میرود که برداشت یگانه ای از بیان گوینده داشته باشند. ولی زبان دل دو طرفه است. یعنی شنوندگان مختلف میتوانند درک مختلف از بیان گوینده داشته باشند. گاه گوینده به زبان دل سخنی میگوید که خواص از آن درکی دارند که عموم ندارند. در بیان حافظ:
حریفان غافل و ما را از آن چشم و جبین هردم هزاران گونه پیغام است وحاجب در میان ابرو
زبان دل برای شدت دادن به معنی از وسیله ای استفاده میکند که خیلی شبیه به آمپلیفایر است. در این وسیله برقی یک سیگنال (یا علامت) کوچک توسط نیروی برق شدت مییابد.
در زبان شعر جریان تقویت کننده (bias current) همان احساس مستی و هیجان (passion) است. شاعر بدون این مستی شعرش از تصاویر احساسی تهیست و برای تقویت احساس باید از تقویت کننده های قراردادی استفاده کند (مثل لغات "خیلی" و "بسیار" یا تکرار لغات). این روش اثری کم و گاه منفی در احساس گیرنده (یعنی شنونده یا خواننده شعر) دارد. مثلاً جملۀ "من ترا خیلی دوست دارم" گاه اثرش از جملۀ "دوستت دارم" کمتر است. ولی مستی (که تقویت کننده زبان دل است) از لغات و مفاهیمی استفاده میکند که در ذهن ایجاد تصویر میکنند. شدت و روشنی این تصاویر، تقویت کننده رابطه با شور و هیجان (یعنی مستی) شاعر دارد. این تصاویر زمانی در ذهن میآیند که شاعر عقل را بطور موقت کنار میگذارد. چون در حالت هشیاری ذهن اجازه نمیدهد که تصاویرنامعقول در آن نقش ببندند. به همین خاطر در حالت خواب یا تب یا آشفتگی که عقل تسلطش بر ذهن کم میشود، تصاویری به ذهن میآیند که گاه اثر احساسی بسیار قوی دارند. شاعر این حال تقویت کننده را با مستی ایجاد میکند. ولی شاعر بر خلاف انسانهای عادی با بسیاری چیزها مست میشود. برای مثال دیدن روی یک دوست یا نگاه کردن به یک گل زیبا شاعر را آنچنان از خود بیخود میکند که چون شراب خوردگان تعادل عقلی خود را از دست میدهد و آشفته میشود، شاعران لغت مستی را برای بیان حال پریشان خود استفاده میکنند .
در ترجمه شعر، تصاویر جهانی را میتوان مستقیما ترجمه کرد ولی تصاویر قومی و فرهنگی را باید معادل یابی نمود. فیتزجرالد در ترجمه خیام از همین روش استفاده کرده است. یعنی بعد از درک شعر خیام و ارتباط قلبی با آنها توانسته است برای آن تصاویرفارسی که در فرهنگ انگلیسی نا مانوس هستند، تصاویر معادلی بییابد که در فرهنگ انگلیسی زنده و مرتعش باشند. همین روش را با تعهد بیشتر به متن، خانم گرترود بل (Gertrude Bell) در ترجمه غزلیات حافظ بکار برده.
"My weary heart eternal silence keeps--
I know not who has slipped into my heart;
Though I am silent, one within me weeps.
My soul shall rend the painted veil apart."