شنبه ۱ دی
اشعار دفتر شعرِ آوای دل (اشعار رحیم سینایی) شاعر رحیم سینایی(سینا)
|
|
میزدی حرف و من
محو آن چهرهی زیبا و قشنگِت بودم،
و نمیدانستم
ساقی چشم تو آرام و مُدام
باده
|
|
|
|
|
مهربان با وفا عزیز دلم
مهرت آغشته با سرشت و گِلم
همدم و یاور و پرستارم
همنشین همنوا و غمخوارم
|
|
|
|
|
لحظهام با خیال تو شیرین
گرچه آن صورت فریبایت
دور از منظر نگاه من است
لیکن آهنگ دلنشین .....
|
|
|
|
|
دلم ز دوری روی حبیبم افسرده ست
زجور طالع منحوس قلبم آزرده ست
درون آینه خود را نگاه کردم و آه
گل
|
|
|
|
|
خواهم رَوم به کوچهی تنهایی
جایی که هیچکس آنجا نیست
در خود فرو بِروم آنجا
حرفی زِ من و تو و ما ن
|
|
|
|
|
در این عصری که طاعون میترواد از نفسهای مسیحایی
و خلقی غرق در اوهام رویایی
امیدی بر رهایی نیست
|
|
|
|
|
هجرتی باید کرد
رفت از این وادی اندوه پرستان روزی
میروم آنجا که
گر خدا هست از او حرفی نیست
هیچ
|
|
|
|
|
تو پُر از حس نابی عزیزم
من ترا مثل جان دوست دارم
چون که آیم به نزد تو زیبا
سر به زانوی تو میگ
|
|
|