شنبه ۱ دی
اشعار دفتر شعرِ عشق بی پایان من شاعر مازیار رومیانی
|
|
سفید است و بدون رنگ و کم کار
شبیه رخش رستم گشته تیمار
|
|
|
|
|
چی میشه توی قلب تو، یه احساسی به من باشه
شباهت های بین ما، یکیش عاشق شدن باشه
|
|
|
|
|
یه روزی زیر بارونه چشامون عشقمون، پر زد
دلامون خونه ی هم بود،جدایی اومد و در زد
روزای خوبمون رف
|
|
|
|
|
عشق من و تو چون پروانه بود و شمع
من زآتش تو چون، پروانه سرخوشم
سوزم ز غم ولی گر من خدا شوم
من چون
|
|
|
|
|
من و تو هر دو رودیم، فراری از کویریم
تا لحظه های خوبو، وصل به دریا کنیم ...
|
|
|
|
|
خوشا که من صید توام
ای تو نشسته در کمین ...
|
|
|
|
|
میخواستی که دریا بشه اشکای دلواپسیات
اسب سفید آرزو، با قایق از دریا بیاد ...
|
|
|
|
|
باورم نمیشه انگار آسمونم صاف صافه
یه فرشته فرش عشقو توی آسمون می بافه
نقش این فرش خیالی به قشنگیه
|
|
|
|
|
دلم عاشق شده اما،تو دیگه رفتی از پیشم
اگه برگردیم اون روزا از اول عاشقت میشم ...
|
|
|
|
|
یکی رعنا ولی ترشیده جسمش
بلندی من ندیدم جز به اسمش
رخش گلگون و پر لک بود و پرجوش
گمانم کرده تقدیر
|
|
|
|
|
با اینکه دل چون آسمان و دیده ام دریا شده
باز هم چشم انتظار بوی بارانم چرا؟
ماندنم را دل نباشد ر
|
|
|
|
|
بوی نفسهات نمیاد، پر شده بوی رفتنت
نفرین به آدمایی که تو رو ازم گرفتنت
توو هر شب نبودنِ تو بی ار
|
|
|
|
|
بیا ای بهترینم که باتو جون بگیرم
دوباره عاشقت شم واسه چشمات بمیرم
همه روزای باتو جوونم بی تو پیرم
|
|
|
|
|
تو با چشای عاشقت ، شدی ترانه ساز من
قبله ی عشق من تویی ، هدیه به تو نماز من ...
|
|
|
|
|
ازت میخوام بمون پیشم،من از تنهایی می ترسم
اگه بالم نباشــــــی تو ، من از رهایی می ترسم
آره می ترس
|
|
|
|
|
دارم میرم و با چشمام این عشقو تازه تر کردم
دعای آخرم این بود یه کاری کن که برگردم
|
|
|