چهارشنبه ۲۸ آذر
اشعار دفتر شعرِ باور نمی کردم بری شاعر فیروزه کاتب
|
|
باید دوباره پیاده برگردم
راهی رو که نمی دونم چی میشه
مادری که دائم سَرم نق می زد
کاری کردی حالت
|
|
|
|
|
آخ که دلم ناراحته
همین یه تیکه ماهیچه
داره باهام قهر می کنه
میگه شده یه بازیچه!
میگه می خواست
|
|
|
|
|
مدتیه که زندگیم شبیه کوبانی شده
روز اضطراب شب دلهره یه وضع بحرانی شده
|
|
|
|
|
ببخش منو که این روزا بد جوری از تو دلخورم
مشکوک شدم به رفتارت کاش می شد از خواب بپرم
|
|
|
|
|
ته قلب هر دوی ما یه نشونی از سکوته
من به رویاهام می خندم ته این جاده سقوطه
تو بری من باز دوبار
|
|
|
|
|
اه لعنتی بخند این دل پر از غمه
دنیا بدون تو واسم جهنمه
رفتی و من هنوز بی تاب و دل زدم
مثل
|
|
|
|
|
حوای من فقط یه بار
نگاه بکن توی چشام
آخه هنوز مهر سکوت
بی تو نشست روی لبام
حوای من فقط یه
|
|
|
|
|
این دل به تو خوش بود تو لحظه های ناب
یه رویای شیرین چیزی شبیه خواب
بی تو یه تشویشم یه روح سرگردو
|
|
|