صفحه رسمی شاعر طوبی آهنگران
|
طوبی آهنگران
|
تاریخ تولد: | پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۳۷ |
برج تولد: | |
گروه: | عمومی |
جنسیت: | بدون اطلاعات |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۴ دی ۱۳۹۸ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | شیراز |
علاقه مندی ها: | به شعر و داستان |
امتیاز : | ۳۸۵۵۲ |
تا کنون 879 کاربر 7148 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
درباره من: به نام انکه اندیشه رآ بر انگیخت از من عکس می گذارم تخلص سرو عر فان یا شمع خواموش ومن در ضمیر خود چیزی را احساس می کنم که از شعر هم فراتر است وتخلص در شعر و سکوت اگر نمی توانی. فریاد بزنی سکوت کن سکوت تو را زنده نگه. می دارد در سکوت هیچ اضافه. ای نیست خاموشی بلند ترین صدا است
اندیشه ی نو جسجو در واژه های اسرار آمیز
خداوند را چو . آفتاب درخشنده و درخشنده. ای در دل انسان می دانم به واسته. عََشق زندگی را طالب. می شوم و گردکار کرد
از فلسه ی خلقت روح چیست
چرا همیشه به دنبال گم شده ای می گردد
خبر از طر یق الهام قلبی
و باور هایی
که از راه گفتار نا خدا گاه به زبان می آید
و خداوند را چو .نور متلق و مو جودی نزدیک در دل هر. انسان می بینم
که طالب. زندگی می شود
بین انسان و خداوند ارتباطی است که هیچ کس خبر ندارد
هر بشری به طور خواصی. با خداوند ارتباط دارد
اگر حکومت خداوندی. و حب لذت. نبود هیچ کس به خودش زحمت نمی داد که زندگی بسازد
پیام خداونددر بعد. تولد در دل انسان درج می شود
این الهام انسان را نا خدا گاه به سمت زیستن بودن داشتن می کشد
انسان به فهم و شعور که می رسداین احساس. هم بالق. می شود
باید و نباید ها را می فهمد
الهام اورا به سمت درخشیدن که همان زات است می کشد
دشمنی و تبا هی را می فهمد چرا تن می دهد ان هم نفسی است که باز در خود انسان رشت می کند
که اگر سر کوب نشود آتش می شود. شاید . سوزانده هم باشد
دنیا به ما اموخت که ظلم پایدار نیست
زمین از ان انسانهای عادل و درست کار است و انسانهای صاله وارسان زمین هستند
می دانیم که جهان در پرطو عدل ساخته شده است
و این هم می دانیم که پرورد گار عالم پادشا ه ان است
و این را هم می دانیم هر چه در این جهان است تعلق به خودش است
و این شعر
ببین افسانه ی ققنوس سر گشته
که در اتش حسرت می سوزد
دوباره زاده گردد از خاکستر خود
ّبه تغییر نتوآن داد در عمر
توان تغییر داد چگو نه بود عمر
ای عشق ای معجزه غوغا ای دیدده بدان وای از روز ندیدت
وای از مکافات عمل روز ی ازمن خواهی گفت روزی که در آیینه ها باشم
از من خواهی شنید روزی روزی که در
سینه ها باشم
روزی خواهی به من فکر کنی
که چه طور زیستم
چطور از رنجها گذشتم
زندگی من همه تلخ بود باور می کنی
کسی را حا می نداشتم باور می کنی
چون مثل آتش بودم دود داشتم
مثل کوه بودم تکان نخردم
مثل باران بودم برای کودکان
گاه گاهی شکستم خودم را تر میم کردم
و خاکستری از من باقی ماند
خاکسترم را با فوت به فضا دادند
باز کمی ماند با همان کم سر گرمم
تا به کی باد ببردخاکسترم
ّبه خاک |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
پریشانم به امید نگاهی نمی دانم تو هم می دانی
که هر جمعه چشمهای منتظر داری به راهی می دانی
در این ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۴۴۴۴ در تاریخ چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۵:۵۷
نظرات: ۱۵
ثبت شده با شماره ۸۴۲۶۶ در تاریخ شنبه ۳۰ فروردين ۱۳۹۹ ۰۸:۰۹
نظرات: ۱۲
|
|
زیبا درختی در بهار، گلبرگ تن را کرده شانه
چسبانده بی شماره گلبرگ به تن دانه دانه
از بیم باد تازی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۴۱۴۱ در تاریخ چهارشنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ ۰۷:۴۹
نظرات: ۱۱
|
|
ای دلبر صاحب کمال ای یوسف جاه وجلال مولابیا
ای پاده شاه با نقاب دستی مزن بر سینه ها مولا بیا
این ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۳۸۶۰ در تاریخ چهارشنبه ۲۰ فروردين ۱۳۹۹ ۲۳:۵۳
نظرات: ۸
|
|
من از میگون دو چشم پر شرارت بیمار گشتم
وز شمیم نرگسانت در زمستان مخمور گشتم
ز حسن روزافزون و آن ...
|
|
ثبت شده با شماره ۸۳۶۰۳ در تاریخ جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۹۹ ۱۶:۱۴
نظرات: ۸
مجموع ۲۸۵ پست فعال در ۵۷ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر طوبی آهنگران
|
|
این شعر را شخصی به نام یوسفی در وسو شاعر علی رضا آهنگران سروده است علی رضا آهنگران استاد دانشگا ه پیام نور و هم مسول دانشگاه پیام نوریکی از شهر ستان استان
|
|
يکشنبه ۳۱ تير ۱۴۰۳ ۰۴:۰۱
نظرات: ۲
|
|
با همه درد سر ها نامزدی سوگل و صیاد را در ایل علان کردنند سوگل بیش از همیشه شاد و خرم بود سوار اسب که می شد انگار غزالی که صبح از کله بیرون آمده در صحرا روی هوا پرواز می
|
|
شنبه ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ ۰۰:۵۹
نظرات: ۱۱
|
|
بعد رئیس خانه انصاف می گوید تو خودت خواستی سر چشمه با سوگل کی سرت را شکست چرا تفرقه می روی من سه شاهد دارم فراد صبح برای برای شهادت می اورمشا ن اینکه گفت هرمز رنگش پرید پنچ علی یک دوزد بود گفت د
|
|
چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۰۲
نظرات: ۱۶
|
|
این ما جرا در نظر رئیس خانه انصاف بود که فصل ییلاق داشت تمام می شد و عشایر هم داشت کوچ می کرد فصل زمستان شد رئیس خانه انصاف هنوز نتوانسته بود هرمز را گیر بیا ورد پچ پ
|
|
دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۰۲
نظرات: ۲۹
|
|
رئیس خانه انصاف بعد از چند روز فکر کردن به مالکان منطقه نامه نوشت که ان جلگه و کوه پای که به تازگی در تمه حریق قرار گرفته را به چه کسی اجاره نامه برآی گرفتن کتیرا داد
|
|
شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۲ ۰۴:۱۰
نظرات: ۳۹
مجموع ۶۵ پست فعال در ۱۳ صفحه |