صفحه رسمی شاعر علی رفیعی وردنجانی
|
علی رفیعی وردنجانی
|
تاریخ تولد: | چهارشنبه ۱۸ آذر ۱۳۷۱ |
برج تولد: | |
گروه: | ترانه ها |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | چهارشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۴ | شغل: | نویسنده |
محل سکونت: | اصفهان |
علاقه مندی ها: | شعر ، نمایشنامه ، داستان |
امتیاز : | ۳۵۸ |
تا کنون 191 کاربر 602 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
بعد از تو رفتن
...
علی رفیعی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۹۲۰۱ در تاریخ شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۰۲
نظرات: ۱۲
|
|
من از دست تو دلگیرم
تو از دست خودت سیری
...
علی رفیعی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۹۰۶۶ در تاریخ يکشنبه ۱۰ مرداد ۱۳۹۵ ۲۰:۳۳
نظرات: ۵
|
|
همش توی خودم تکرار می شم
...
علی رفیعی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۸۹۲۹ در تاریخ سه شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۵ ۱۱:۲۹
نظرات: ۱۲
|
|
بهم بگو کجای این بهشته
کسی که دوریت و واسم نوشته
...
علی رفیعی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۸۷۶۸ در تاریخ چهارشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۵ ۰۸:۲۳
نظرات: ۱۳
|
|
تصور می کنم وقتی
کنارم هستی و نیستی
...
علی رفیعی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۴۸۶۴۴ در تاریخ جمعه ۲۵ تير ۱۳۹۵ ۲۱:۰۴
نظرات: ۱۳
مجموع ۴۲۲ پست فعال در ۸۵ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر علی رفیعی وردنجانی
|
|
انگار چند روزه که مُرده ام . حس تنهایی بدی دارم . نه چیزی می بینم ، نه چیزی میشنوم . دیگه سینما مثه بار اولی که «سینما پارادیزو» رو دیدم من و هیجان زده نمی کنه . حالم مثه یه چمدونِ خالیه ،
|
|
يکشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۰ ۰۴:۰۳
نظرات: ۱
|
|
همیشه در غمگین ترین حالت روانی خود به این نکته فکر می کنم که اگر تکه سنگی بودم وکارگران کوروش در ساخت تخت جمشید از آن استفاده می کردند تا کاخ با شکوه شود چه می شد ؟ . ماده ای که وجود داشت ، بر دوش دیگ
|
|
جمعه ۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۱۰
نظرات: ۳
|
|
زمستان آغوش سرخ بهار به سپیدی جامه فرشتگان و سیاهی طاعون . امسال اما ، از همه سیاه تر ، از همه خونین تر . گاهی یادمان می رود زندگی کنیم وگاه زندگی ما را فراموش می کند . دی ماهی را پشت سر گذاشتیم توام
|
|
يکشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۶ ۰۳:۱۸
نظرات: ۰
|
|
عبور می کنیم نویسنده علی رفیعی وردنجانی *بهار بهار نزدیک است ، انقدر که زندگی را دوباره شروع کنم ، دوباره با یک گلدان خالی ، یک قاب عکس و کاغذ کادوی بنفش خال خالی زمستان را
|
|
چهارشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۶ ۰۲:۵۴
نظرات: ۰
|
|
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی بچه محل : راننده تاکسی از اون ادمای پرچونه حوصله سر بر بود و منم اصلا وقتش و نداشتم به حرفاش گوش کنم واسه همین هدفون و از تو کیفم درآوردم و گذاشتم تو گوشم ابراهیم هنو
|
|
دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶ ۰۲:۱۲
نظرات: ۰
مجموع ۲۹ پست فعال در ۶ صفحه |