صفحه رسمی شاعر ابراهیم کریمی (ایبو)
|
 ابراهیم کریمی (ایبو)
|
تاریخ تولد: | پنجشنبه ۲۹ شهريور ۱۳۶۳ |
برج تولد: |  |
جنسیت: | مرد |
تاریخ عضویت: | سه شنبه ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۱ | شغل: | بدون اطلاعات |
محل سکونت: | بدون اطلاعات |
علاقه مندی ها: | بدون اطلاعات |
امتیاز : | ۶۷۸۰ |
تا کنون 238 کاربر 1610 مرتبه در مجموع از این پروفایل دیدن کرده اند. |
|
|
|
اشعار ارسال شده
|
|
من چلاقم و تمرین دویدن میدهم
ازبرای امروز و فردا هی وعدههای سرخرمن میدهم
کورم و عصا کش دست کو ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۰۵۹۶ در تاریخ پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۱ ۲۱:۰۵
نظرات: ۱۵
|
|
من از خم کوچهی بن بست شما میآیم
از تخمدان زمین
از... ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۰۵۱۰ در تاریخ دوشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۲۳
نظرات: ۱۳
|
|
ای که با سخن مهربان پار وپیرار آمده ای،
دل خوش و سینه گشاده با بوی خوش نسترن و ریحان آمده ای
چراغی ...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۰۲۷۲ در تاریخ دوشنبه ۲ خرداد ۱۴۰۱ ۰۲:۱۷
نظرات: ۳۱
|
|
ومردمانی
مرا در چشمانی اشکبار
در دهانهایی پر از سلام و صلوات
در دستانی پر از حلوا و شیرینی...
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۰۱۳۹ در تاریخ چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۲:۵۶
نظرات: ۲۲
|
|
شب بود
مرا در کج راهی نا به کجا آباد
با ترکه ای در دست
با ترانهای نا به هنجار...
...
|
|
ثبت شده با شماره ۱۱۰۰۱۷ در تاریخ شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۴۰۱ ۱۱:۲۲
نظرات: ۱۰
مجموع ۶۸ پست فعال در ۱۴ صفحه |
مطالب ارسالی در وبلاگ شاعر ابراهیم کریمی (ایبو)
|
|
گۆرانییەک کە مۆری لێ نەخۆ کاتژمێر ٠٤:٣٢ ـ پەیوەندگەی چاوەڕوانیی داریە بەڵگەگوەران لەهەموو هەنگاوێکدا وەک سەرپەڕەیەک بوون کە دەنگی هێنا، وەک کەسێک کە هەواڵی کارلەدەستدانی خۆی لە دەنگی ئامێرەی
|
|
|
|
در ستایش بیقدری با صدای تیز و بیتناسب آن شیطانک الکترونیکی —که انسان مدرن آن را «گوشی» مینامد و من آن را «ناقوس جهل»— از خوابی عمیق و پربار ک
|
|
|
|
عنوان: روزهای خطخطی نویسنده: ابراهیم کریمی ژانر: طنز تلخ، پوچگرایانه، سوررئال فرمت: نمایشنامه -- صحنهی اول نمای کلوزآپ از ساعت. تیک... تاک... تیک..
|
|
يکشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۴ ۱۱:۲۰
نظرات: ۱۸
|
|
اکشن وحشی پل باریکی در میانهی صحنهای مصنوعی ساخته شده است. نوری که از زاویهای نامعقول تابیده، سایههای بلند و غریبی ایجاد کرده. مردی ایستاده، لرزان، اما نه به اندازها
|
|
پنجشنبه ۱۴ فروردين ۱۴۰۴ ۱۳:۰۷
نظرات: ۱۴
|
|
آخرین فانوس در جریزهای که انگار کسی آن را از روی نقشهای کرم خورده و ناقص کشیده باشد،مردی زندگی میکرد که همه او را "او" صدا میکردند.نه به این دلیل که نامش مرموز بود،بلکه چو
|
|
سه شنبه ۵ فروردين ۱۴۰۴ ۰۳:۲۰
نظرات: ۴
مجموع ۲۱ پست فعال در ۵ صفحه |