سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        او می آید ، اما ...

        شعری از

        امیر محمدی ارکانی (صادق)

        از دفتر پاییز،تولدی دوباره نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۱ ۱۶:۵۱ شماره ثبت ۹۹۷۹
          بازدید : ۷۰۲   |    نظرات : ۱۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        صدای قدم های پاییز را می شنوی 
        که پا برهنه تر از باران می آید ؟
        او می آید 
        تا ماه شود ،
        می آید
        تا فصل دلتنگی های من آغاز شود .
        او قول داده است
        با خود برایم سوغاتی 
        اندوه تازه بیاورد !
        او می رسد
        تا چشم هایم خیس باران شود-
        با نسیم دلتنگی اش !
        او قول داده است ،
        باید وفا کند !
        بنشیند روز و شب دعا کند
        و با آمدنش
        یک فصل را جا بجا کند
        نمی دانم چه حکمتی است در پاییز !
        او می آید
        اما دلتنگی از او زود تر
        تابستان می رود
        اما “ او ” مُسمم تر !!
        پاییز امسال با پاییز پارسال 
        هیچ فرقی ندارد !
        پاییز می آید
        دلم تنگ تر می شود
        آسمان با آمدنش رنگش کبود
        خورشید بی فروغ
        “ او ” با من غریبه تر !!!
        اینجاست که زندگی در پاییز
        بی معنا می شود  ...
         
        ____--___-____--____-____--_____-____--_____--_____--__  زیر نور شب ماه چهارده - مهرماه 1391
         
        پیوست : 
        پاییز بهار من است ! ولی پاییز با همه قشنگی هایش یادآور دلتنگی های من است ....
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5