همايون تربتِ ايران
الا اي كشور ايران، چه رعنا و چه خوش منظر
هوايَت نرگس ِ مژگان ، شُمالــَت برگ نیلوفر
عروسِ شام و لبناني، شقايق خفته در دامن
به قلبـَت پیکری تابان ، جنوبَـت مشكبو افسر
مصفا كشوري هستي ، که خاكش كيميا باشد
خداوند از دعاي تو ، فِرستَد بر زمین اَختر
ز اقبالِ تو بابِـل را ، چنان كورش تصرف كرد
كه زرین گشته بالايت ، وَ از آن سیمین شده کشور
فروغــَت شهپر شاهين ، زند بر خوشه ي پروین
دو چشمــَت دیدۀ لاچين ، نَهد در عمق ِ هر پیکر
برايت مهردادِ يك ، فتوحات بزرگي داشت
ز جرمِ دشمنان تو ، شهيدان كشته در سنگر
ز مهرِ تو مقاوم شد ، سپاه ِ آريو بَرزن
خدنگَـش خانه ي ايران، هزيمت كرد اسكندر
ز بیم فكرِ جنگ تو، پياپي مي رَمد دشمن
نه شب بشناسد از روز اش ، نه سَر بشناسد از خنجر
هر آن گوهر كه در خاكت ، هويدا گشت ، دُزديدند
ولي شايسته ي آني ، کز آهن بَر کشی گوهر
زجاه و غيرتِ ايران ، زبون و خوار شد دشمن
شب و روزش به هم آشفت، به آن تيغ بلاگستر
قدم بر آسمان بگذاشت، پایِ همتِ ايران
سپهر اَفشاند بَر خاكش ، همايون تُربتي چون زَر
دِرَفشــَت ساده و خوش رنگ ، سه فامِ ناز و رنگارنگ
به دستــَت بَربط و طنبور ، به سازَ ت نايِ خنیاگر
ز بيم ِ تو نهان گشته ، خصومتهاي كوچكتر
به سان رنگ جامِ مي ، كه پوشيده رخِ ساغر
کنون هر كشوري دارد ، زِ رنگ زعفرانـَت، فام
عراق و شام مي بيند ، ز بامِ خانه ات زیور
ممالك گر خبر یابد ، اشارت هاي خاكــَت را
به زير چرخ تو آيَـد ، همه مأموم ِ پيغمبر
........
توضيح كلمات:
مهرداد يك : منظور مهرداد اول ، يكي از شاهان اصلي اشكاني است كه فتوحات او دولت اشکانی را از یک پادشاهی کوچک به یک حكومت جهانی و از بزرگترین قدرتهای زمان خود تبدیل کرد
لاچين : شاهین شکاری ، شاهین سفید ، باز شکاری
آريو بَرزن : يکی از سرداران جنگ در دوران پادشاهی داریوش سوم بود که تا آخرین نفس در مقابل اسکندر مقدونی و سپاهیان او ایستادگی کرد و شجاعانه جنگید.