دروازه دولت
چرا باز است همیشه ،
دروازه ی دولت ؟
چند خیابان آنطرفتر، امیرکبیر
چرا بسته بود به کوچه های نفْس اش هویٰ ؟
او که بود مرجعِ دولت
اگر بسته بود هویٰ ها ،
به در و پیکرِ دروازه ی دولت ،
کِی پُر از هویٰ می شد ،
چند خیابان آنطرفتر، خیابانِ ملت ؟
همه دست به دست هم دادهاند ،
تا شوند علت
که ز کثرت بیفتند، امیرکبیرانِ این ملکِ خوب
افتند به قِلَّت
همه دست به دست هم دادهاند ،
تا اندیشه های ناب وخوب
زمین خورند ، با اینهمه چاله چوله های ،
این خیابان ها و کوچه ها ، به ذلت
درمیان اینهمه گناه ها
هنوز فردی که راست راست ، قدم میزند
درخیابانی به هیبت
دعوت میکنند اورا فردا ، به یک مراسم
وقتی میپرسد دلیلِ آن مراسم
می گویند : دربحبوحه این گناه ها ،
مدتهاست که مُرده ای و،
فردا هست چله ات
وقتی می گوید این جان من است به دست و،
این هم به تنم ، این خلعت
گویند دراین دزد سرای این خیابان و کوچه ها
ناراحت نباش فردا ،
ز تن ات آنراهم کَنند و، کُنند آنرا سرقت
بهمن بیدقی 1400/2/24
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود