مفاعلاتن، مفاعلاتن، چکامهای پُر، ز مشکلاتن!
🙏🙏🌼🦋🌼🙏🙏
مسیرِ عشقت همیشه بوده، پر از بلاهای بی شمار و
و من در این راهِ بی سرانجام اسیر یک قلبِ بیقرار و
به روزگاری که با تو بودم، امید مهمانِ خانه ام بود
هوای قلبم چه ساده میشد به لطفِ عشقت پُر از بهار و
به رقصِ واژه، نگاهِ مستت، چکامه ای میسرود با ناز
و میزدود از سراچهء دل، به مهربانی، غم و غبار و
از آن زمانی که دل بریدیّ و زیرِ پایت مرا ندیدی
شدم دقیقاً شبیهِ ویرانههای یک شهرِ بی حصار و
و بعد از آن روزِ تلخ دیگر شبیه یک کودکِ یتیمم
که روز و شب ناامید و تنها، نشسته با چشمِ اشکبار و
ولی بدان عشقِ تو نشسته به سینهام مثلِ جان به جسمم
اگر چه از دوریِ تو بودم همیشه در حالِ احتضار و
شده نصیبم که دائماً در، خیالِ خود در پیِ تو باشم
چرا که از روزِ دیدنِ تو، دلم به عشقت شده دچار و
برای این که تو را ببینم، وَ بوسه ای از لبت بچینم
اگر شده تا به آخرِ عمر می نشینم به انتظار و ........
😐
به انتظار و به انتظار و .......................
محمدعلی سلیمانی مقدم ۰۰:۳۵ بامداد ۰۷-۰۲-۱۳۹۸ کرج
🌹🍃🌹🍃🌹
عاشقانه ای بسیار زیبا و شورانگیز بود