شنبه ۳ آذر
وداع ام کلثوم س با پدر شعری از حبیب رضایی رازلیقی
از دفتر بکا نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۰۶ شماره ثبت ۹۸۵۶۱
بازدید : ۳۱۰ | نظرات : ۲۰
|
دفاتر شعر حبیب رضایی رازلیقی
آخرین اشعار ناب حبیب رضایی رازلیقی
|
شب نوزدهم رمضان
وداع ام کلثوم س با پدر
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
شب تا سحر خیره شدی
... بابا چرا به آسمون
بویِ خوشِ مادر چرا
... پیچیده تویِ خونمون
.
دل شوره دارم ای پدر
...درسینه ام غوغا شده
چهره یِ تو امشب چرا
... چون صورتِ زهرا شده
.
" ای نورِ چشمانم نرو
آرامشِ جانم نرو
بابا نرو بابا نرو"
.
مهمونِ خونه ام شدی
...شد باصفا کاشانه ام
میترسم از نیرنگ ها
...امشب بمون در خانه ام
.
مولای من آقای من
...ای ماه بی همتای من
ای شهریارِ مومنان
...شاهنشه تنهای من
.
" ای نورِ چشمانم نرو
آرامشِ جانم نرو
بابا نرو بابا نرو"
.
سروده: حبیب رضائی رازلیقی
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز جناب استکی بنده نوازی فرمودید سپاسگزارم | |
|
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
⚘سلام پیشاپیش عید فطر برشما مبارک⚘
https://digipostal.ir/peidfetr
🕊 کوله بارت بربند شاید این چند سحر فرصت آخر باشد که به مقصد برسیم بشناسیم خدا و بفهمیم که در هر لحظه ما چه غافل بودیم می شود آسان رفت می شود کاری کرد تا که راضی بشود ایزدِ حق و به لبخند خدا شاد شویم ای سبکبال 🕊 در دعای سحرت هرگز از یاد مبر من جامانده بسی به دعای دلِ مخلصِ تو محتاجم⚘
⚘الوداع ای ماه خوب خدا⚘
| |
|
درود ها خدمت شما بزرگوار سپاسگزارن از لطف شما پاینده باشید | |
|
سلام فرهیخته گرامی برادر بزرگوار جناب کیانی عزیز سپاس از حضور با ارزش | |
|
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز جناب میناآباد باعث افتخار است حضورتان سپاس | |
|
طلام و عرض ارادت خدمت دوست عزیزم استاد انصاری سپاس از حضور و تاییدتان | |
|
اول سلام که گویا شما آشنا با این واژه نیستید ثانیا شما برای ام کلثومهای این زمان چه کردید فقط با شعارهای کلیشه ای نمیشود کاری از پیش برد ضمنا شعر در مورد وداع دختر از پدرش هست اونم پدری که دکترشریعتی ها و پرفسور سمیعی ها عاشق ایشان بودند و هستند جای تاسف است که بعضی وقتها ما خود را عالم تر از خیلیها میدانیم مشکل شما این است ارزشهایی که داریم به دیده سیاسی مینگرید اصلا موضوع ربطی به سیاست و معضل اجتماعی ندارد اگر ذره ای مطالعه داشتید موضوع افسانه نیست ازشهادت مردی گفته شده که خود در عدل و عدالت شهره بود حتی دشمنانش هم پذیرفته اند که عدالت و دادخواهی مظلومان باعث شهادتش شد و من شما در مقامی نیستیم که در موردش نظر بدهیم تاسف را باید به حال خودمون بخوریم که برای خود نمایی هر حرف نسنجیده ای رو میرنیم یا مینویسیم
ضمنا با عکس گرفتن در جلوی کتابخانه و ظاهری شاعرانه علم را افزون نمیکند باید کمی مطالعه کنید
| |
|
سلام و درود خدمت بزرگوار بانو شیرین ناز سپاسگزارم از حضور با ارزشتان پاینده باشید | |
|
سلام درود فراوان بزرگوار ممنونم از حضور ارزشمند پاینده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
افراغ اندیشه را پاس بداریم
بداهه ای کوتاه :
"مار پیچی طولانی است
زبان چسبناک
مار خوابیده
روی گنج های
آشکار و نهان
سرزمین من