سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      رودخانه ی جاری

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۳۴ شماره ثبت ۹۸۳۱۰
        بازدید : ۲۹۵   |    نظرات : ۱۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      رودخانه ی جاری
       
      قطره ای میرفت ، درمسیر رودخانه ای جاری
      رودخانه قشنگ بود ، یک رؤیای جاری
       
      تلألو موج میزد درمسیرش
      همه قطره قطره هایش
      ز جنسِ شادی بود ، نه ازجنس زاری
       
      درست است که بالا و پایین داشت ،
      مکان قطره هایش
      درست است که گاهی ، قطره درسطح
      بیشتر حس میکرد
      گرمای لذیذ و، نورِ خورشید 
      درست است که گاهی ، قطره درعمق
      بیشتر حس میکرد
      خشونتی ز برخورد با سنگهای دلسنگ ،
      جدا ز روحیه ی پُر از احسانِ خورشید
      ولیکن ، این رفتنِ بالا و پایین
      جدا نبود ز فطرتِ یه قطره
      جدا نبود ز خلقتِ یه قطره
      چونکه شکل پذیر بود یه قطره ،
      با روحیه ی حک شده درونش، که بود جاری
       
      ولی این ملاحتِ نهفته در ، قطره های جاری
      شیرین میکرد این عبور را
      خوش میکرد روی زیبای ، این رودخانه ای جاری
      مگر این کم است که ، یک قطره
      حس کند ، با همه وجودش ، که حضور دارد ،
      درمیانِ روحیه ای جاری ؟ اینکه هست جاری
       
      باری
      یک قطره ز آنهمه قطره
      یکباره دگرگون شد ، همه اندیشه هایش
      به همه چیز شک کرد، خودش را ، رودخانه پنداشت
      خوشی انگار، زیر دل او زد
      بری شد، ز لولیدن در، آنهمه شادابی ، آری
       
      فکرِ عبثِ تک خوری رفت ،
      به سلول سلول وجودش
      فکرِ پُر از ابلیسِ تکبر رفت ،
      درتمامِ مولکول ها و، همه اتم هایش
      دیگر دوست نداشت ، باشد همراه
      با آن غوغا و، هیاهوی لذتبخشِ جاری
       
      انگار دیوانه شد یکباره
      ازعقلی آب منش ، زلال گونه ، شادمنش
      از کِیفِ حضور شد عاری
       
      باخودش گفت : باید کنم کاری
      کاری که مسیرش، مخالف بود با مسیرِجاری
      برعکسِ مسیرهم همیشه ، قطره می بازد
      این فکرِ به مغزِ او رفته ،
      وام گرفته شده از فکرِ ابلیس
      دست کم نداشت ، ز ناری
       
      یکباره به فرصتی محدود
      جهید به روی خاکِ اطراف رود
      یکباره سکون شد، محوشد درخاک، دگر اونبود جاری
      قبلش با خود می گفت : منم یک عضوِ رود
      تکبر بود که ، او را درربود
      گفت من ز رودم ، پس یقین ، میتوانم رود باشم
      آنهم ، رودی جاری
       
      وقتی افتاد به خاک
      گرمای خورشید که زمانی ، حظِ او بود
      او را بخار نمود
      روح بخار کرده اش ، رفت سوی آسمان
      ولی با حسی زخودکشیِ زشتی، که نهفته در یه قطره
      رفت بسوی آسمان و خورشید
      ولی حس بدی داشت
      آخرین لحظه با حسرتی ، روحِ او نگاه کرد
      قطره های دیگر شاد بودند
      درمسیر وآن خروشِ خوبِ، پُرشده به رودخانه ی جاری
       
      بهمن بیدقی 1400/2/9
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۲۳
      درود استاد عزیز
      بسیار زیبا و آموزنده بود
      موفق باشید خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۲۹
      باسلام و عرض ادب استاد بزرگوار
      سپاس بیکران از لطفتان
      التماس دعا
      ارسال پاسخ
      بهنود کیمیائی
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۱۹
      خندانک با عرض سلام و احترام
      خدمت شما شاعر گرامی
      بسیار بسیار دلنشین بود
      لذت بردم
      لحظه
      لحظه های
      دلتان شاد
      روزتان پر از مهر
      🌷🌷🌷🌷


      👏👏👏👏
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۳۰
      باسلام و عرض ادب آقای کیمیائی بزرگوار
      سپاس بیکران از لطفتان
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      بهرام معینی (داریان)
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۱:۴۸
      درود های فراوان جناب بیدقی ادیب فرزانه ووگرانقدر
      بسیار شیوا و دلنشین وقابل تامل
      مستدام وتندرست
      در پناه حق
      ایام بکام
      🌷🌷🌷🌷
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۲۳
      باسلام و عرض ادب استاد بزرگوار
      سپاس بیکران از لطفتان
      التماس دعا
      ارسال پاسخ
      مجتبی شهنی
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۰۴
      سلام و درود فراوان بر استاد بیدقی بزرگوار
      بسیار
      زیبا
      بود خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۲:۱۴
      باسلام و عرض ادب آقای شهنی بزرگوار
      سپاس بیکران از لطفتان
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      احسان کریمیان علی آبادی
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۱۱
      درود استاد بیدقی بزرگوار
      زیبا و پرمحتوا سروده اید
      زنده باشید و شاد و پیروز انشاالله
      خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۲:۱۵
      باسلام و عرض ادب آقای کریمیان بزرگوار
      سپاس بیکران از لطفتان
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      محمد قنبرپور(مازیار)
      يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۵:۵۶
      سلام مثل همی‌شه اشعارتان جاری ست از احساس لطفتان
      سپاس بابت اشتراک اثر در خور خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۸:۱۳
      باسلام و عرض ادب آقای قنبرپور بزرگوار
      سپاس بیکران از لطف و محبتتان
      سلامت باشید
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3