سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        هما

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۰ ۰۷:۰۵ شماره ثبت ۹۷۷۲۰
          بازدید : ۱۳۳   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        هما
         
        گفت:  باید بروم ، ز دنیای شماها
        آبی دگر گرم نمیشود ، ز دنیای شماها
        مالِ بد ، بیخ ریش صاحبش باشد بهتر
        مال و منالم را ،
        که خرجیِ گذرانِ یک روزست ،
        می بخشم همه را ، به شماها
         
        این را گفت و رفت و، یک پرنده ای شد
        چون هماها
        دیگرمن مانده ام و، تصویرِ پریدنِ یکی از، آن هماها
        نامِ نیک را ز جهان ربود و دررفت
        گم شد به میانِ جمعِ کوچیده هماها
         
        اینک من مانده ام و حالی همچون ،
        همانهایی که هستند ، در کماها
        فقط گوشم شنواست ، به پُرچونگیِ یکریزِ دنیا
        باقی ام رفته به دنیای کماها
        راستی ، باقی ام  کو ؟
        همان بهتر که نباشد
        چه چیزهایی شنیدم ز دنیای شماها
        برازنده تر این بود ، دنیا برود بجای من ،
        به دنیای کماها
         
        نمیدانم که چه گویم ، از آن قصه ها که دنیا ،
        یکریز داشت می گفت
        اگر در کما نبودم ،
        ازاتاقِ خود بی بروبرگرد، انداخته بودمش بیرون
        همه گفته هایش بی شرمی و یاوه بود و،
        بلغورِ ستمها و، گناه ها
        همه تصویرهایش ، از تهمت وغیبت ، شنیع بود
        ز خوردنی ، ز مُرده ی برادر
        ز تهمتی بسی هجو ، ز پاکیِ همه عصمتِ خواهر
        ز سیلی ز حسد ، به شوکتِ دلاور
        ز کشتنِ نفوسِ بی گناه ، درمشرق و خاور
        این هم دنیایی بد ... که دنیا میگفت ، ازسیل گناهها
         
        تازه فهمیدم چرا ،
        عزیزم هول بود ، که زودتر برود ،
        از میانِ ماها
        آنهم با صورتِ یک پرنده از جنسِ سعادت
        آنهم با سیرتِ  یک پرنده از جنسِ صلابت
        به شکل و شمائلِ مرغی ، ز هماها
         
        خواست تا برود ،
        از میانِ ماها که یا به خلسه ایم ،
        یا به دنیایی ، از جنسِ کماها
         
        از میان دنیایی که ،
        لولیده به دست و پازدن هایی ست ،
        درغرق شدن ها و، هجوم هجوم سیلِ گناهها
         
        حال ،
        من چه کنم ؟
        باید انتخاب کنم !
         
        انتخابم این شد :
        باید بروم !
        و میروم
        چونکه برایم جالب است و،
        خیلی دوست دارم ،
        لولیدنِ به دنیایی ، پُر از پرواز
        چون که دلم شاد میشود ،
        از دیدنِ دنیای همایم
        ازمیان آنهمه هماها
         
        بهمن بیدقی 99/12/26
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۰۲
        درود استاد عزیز
        و بشّر الصّابرین الّذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انّا للّه و انا الیه راجعون خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۰۷
        باسلام و درود بیکران استاد بزرگوار
        ممنون از شما
        روح درگذشتگان شاد
        آنها که به دنیای پرسعادت تمثیل وار ، هما شدند
        ارسال پاسخ
        احسان کریمیان علی آبادی
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۰۷:۱۲
        درود بیکران
        خدا رحمت کند رفتگان را اما تو بمان
        سبز باشید
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۰۷
        باسلام و درود بیکران استاد بزرگوار
        ممنون از شما
        روح درگذشتگان شاد
        آنها که به دنیای پرسعادت تمثیل وار ، هما شدند
        ماندن که فقط یک تعارف است درمیان اینهمه رفتن
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۰۴
        بداهه تقدیم شما شاعرو استاد گرامی
        شعرت
        آرامش جان دل غمگین من است
        دل خوشم که شعر تو
        شربت شیرین من است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۰۹:۴۲
        باسلام و درود بیکران استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از مهر دریایی تان
        و بینهایت سپاس ، برای بداهه ی زیبایتان
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۲:۳۹
        درود های فراوان وعرض ارادتی بی پایان جناب بیدقی ادیب فاضل وگرانقدر
        بسیار شیوا وقابل تامل روح کلیه عزیزان سفر کرده در ارامش
        زندگی تان پر فروغ
        ایام بکام
        در پناه حق
        دوست ادیب وفرزانه
        🌷🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۴:۵۰
        باسلام و درود بیکران استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از مهر دریایی تان
        شاد باشید در پناه حق
        ارسال پاسخ
        مریم، شیرین ناز (ساغر دل)
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۱۷:۵۹
        سلام با مهر و ادب
        خدا قوت خندانک

        زیبا و قابل اندیشه بود خندانک

        درودی به وسعت آبی آسمان
        تقدیم تان خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ۲۲:۰۹
        باسلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاسگزارم از لطف و محبتتان
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        جمعه ۲۷ فروردين ۱۴۰۰ ۰۰:۵۴
        درود فراوان استاد بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۲۷ فروردين ۱۴۰۰ ۰۲:۱۰
        باسلام و عرض احترام بزرگوار
        سپاسگزارم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0