#مهدیه
" انتظار سبز "
بغضم شکست و خون به جگر شد نیامدی
چشمی ز اشک حادثه تَر شد نیامدی
انگار هست در نظرت دوری ، ای عزیز!
در دل نهال صبر، ثمر شد نیامدی
در کوچه سار عشق، توئی سایبان مِهر
شب بر طلوع فجر، سحر شد نیامدی
این سیزده که بی تو بدر شد نیامدی
آقا دوباره فصل دگر شد نیامدی
بر زخم سینه ام که به هِجراَت نشسته است
هرچه طبیب کرد بَتَر شد نیامدی
هر روز شعر از تو سرودم نگار من
چشمم دوباره خیره به در شد نیامدی
عجّل فرج ! که وقت فرج شد نیامدی
این روزهای خسته بسر شد نیامدی
در این سکوت سرد و غم افزای زندگی
عمرم گذشت و وقت سفر شد نیامدی
در انتظار سبز ِ نگاه تو مهدیا!
نرگس شکوفه کردُ خبر شد نیامدی
آقا بیا که بر لب ما ذکر نام توست
سالی گذشت و سال دگر شد نیامدی
روح غزل فسُرده بشد در غم فراق
دنیا به ظلم، خانه ی شَر شد نیامدی
ما وارثان دین نبی، دین احمدی
آمد دوباره جمعه، سپر شد نیامدی !
ما از دیار سرخ شهادت بنام عشق
آقا بیا که وقت ظفر شد نیامدی
باید که هموطن بنِشینی به انتظار
ظلم و ستم بلای بشر شد نیامدی !
✍ ترانه_هموطن
از مجموعه شعر: صحیفه_حسینی
بسیار زیبا و دلنشین بود
در وصف انتظار
یا مهدی (عج) ادرکنی