"تقدیم به آنکه ماندن را ندانست..."
"نیلوفران آبی"
رزمندگان، جنگاورانی باوجودند
از سفره ی میهن فقط جان را ربودند
با همت اَند وُ غیرت والای خود را
در جنگ ِ با دشمن ، همه عرضه نمودند
هرگز نمیگویند سهم ما کجا رفت ؟
یا پس بده ما را همان اعضاء که بودند
آزادی ایران به کام دیگران شد
ایشان اگرچه باب آزادی گشودند
ایثار و جانبازی برای حفظ اسلام
اینها شهیدانِ ره شهدالشّهودند
واحسرتا از این نگاهِ سردِ دوران
بر این جماعت که همه اهل سجودند
غمنامه ی تلخی ست بگذشتن ز دنیا
این قوم آهنگِ رهایی را سرودند
ای بیخبر از رنج اهل خانه ی عشق
اینها همان نیلوفران روی رودند
نام آوران عرصه ی ایمان همانا
افسوس ناپیدا و پشتِ ابر و دودند
زخمی از این دنیای غفلتهای مایَند
اینها ز نسل پاکِ آن یاس ِ کبودند
گرچه به خاک و خون بغلتیدند در جنگ
ای هموطن بر عرش رفتند و غنودند
بر دفتر تاریخ ثبت است این نوشته :
بر تارک دنیا مثال عِطر و عودند
ترانه_هموطن
شاعر بزرگوار
چشم و نظرم افتاد
بر شعرای زیبایت
مستی بدهد مارا
خواندن غزل هایت