عرشیا
جوانی آمده از شهر تهران
که نامش عرشیا خوشحال و خندان
جوانی با ادب،با ذوق و با هوش
جوانی مانکن و خوشتیپ و خوشپوش
کلاس هشتم است و درس او بیست
نمونه بعد از این ها مثل او نیست
بیایید از وفایش من بگویم
از آن حال و هوایش من بگویم
لبش چون غنچه ی گل شاد شاد است
جوانمرد و دلیر و راد راد است
گذشت و مهربانی بر رفیقان
که او دارد مرامی چون شفیقان
دلش از کینه ها آزاد آزاد
نماید خانه را آباد آباد
بیایید از صفایش من بگویم
از آن حجب و حیایش من بگویم
چقدر زیباست رنگ گیسوانش
چقدر گیراست ابروی کمانش
خلاصه عرشیا خیلی با حال است
چه گویم من که خیلی با کمال است
لبش خندان همیشه روی بابا
و شادان میرود او سوی بابا
بیایید از وفایش پند گیریم
بیایید از صفایش قند گیریم
که شاعر باشد او در شعر ناب است
سرودن را چه گویم فوت آب است
الهی چشم بد دور از نگاهش
الهی شاد باشد سال و ماهش
...
تقدیم به آقا عرشیا خوشرو
...
سلام داداش عرشیا
امیدوارم خوش و سلامت باشی
شعرت رو ویرایش کردم
میدونم نتونستم
ببخشید
بسیار زیبا سرودید .گل تقدیم جنابتان۰