گذشت عمر و نشد حل ,هزار مجهولی
به صفر داده بها،عاشقانه ی پولی
گرفته جذر مرا ،این هزار توی سکوت
نتیجه اش شده ،مجذور سود مسئولی
کجا معادله سطحی است ،حد انتگرال
مهندسی شده آویزبند شاقولی
خطوط صورت ما سرگذشت تاریخ است
امان نداد به ما چهره های ژیگولی
شبیه جوجه ما نیست مرغ همسایه
فرنگ رفته چه داند ،روال معمولی
ورق زدم همه ی عمر شرح قانون را
حقوق ما به فنا رفت ،ارزی و طولی
#میتراکیانی
نه دوست تنهایی دارم
نه تنهایی را دوست
به اتفاق نیامد رفیق بودنشان
#میتراکیانی
پیچیده ای چو نسخه همه زندگانیم
پیچاندمان زمانه دوا چاره ساز نیست
#میتراکیانی
چشمت را غلاف نمیکنم
قلمم راغلاف نکن
من شعرم را می خوانم
تو تیرت رابزن
ما هر دو مجرمیم
یکی بجرم عدالت
یکی بجرم فرار
#میتراکیانی
خاطرات یک پرنده
آزادی را گم کرده بودم
ازاول اشتباه کردم
باید انقلاب را دور می زدم
اما خسته بودم
#میتراکیانی
تمام حرفهایش با علوم روز تناقض داشت
از چارچوب ذهنیش بوی مردار می آمد
#میتراکیانی
بسیار زیبا و شورانگیز بود
متفاوت
مبین مشکلات جامعه