چهارشنبه ۷ آذر
کاسکو شعری از محمد جواد عطاالهی
از دفتر شعرناب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۵۷ شماره ثبت ۹۶۱۲۵
بازدید : ۴۴۹ | نظرات : ۳۸
|
دفاتر شعر محمد جواد عطاالهی
آخرین اشعار ناب محمد جواد عطاالهی
|
(آویخته بود پرده ترس
دور تا دور جهنم افکارم
نمایش جهلی
از امتداد نوریِ نا نوشته ها
شراره ایی بلند تر از قدم پوشیدم و
با چهار چهارمِ از نهم بتهوون
در مکش گِرد آتش کشیده شدم.)
هی...
امشب خوابی را دیدم که تو هر شب میدیدی
راستی اصلا بگو چطور به خانه من رسیدی؟
تو را که طبیعت در سبز پوش آفریقا تخم گذاری کرد
آیا همو تو را اینجا آورد؟
یا با بال های خودت مرز های جغرافیای انسانی را تا اینجا شکافتی؟
نه
تو را هواپیما چند ساعتی حامله بود و در زایشگاه بین المللی زایید
همه زندگیت بوی سیم سوخته های مغز آدمیزاد میدهد
طبیعت را که قاب بگیری دیگر طبیعی نیست
اما این هم از بزرگی این سیب قورت داده زمین خورده است
خدا پرنده را آفرید و انسان قفس را
حالا تو بگو کداممان قوی تریم؟
یادت هست آنروز جلوی جمع
گفتم آنچه یادت داده ام را بخوان
و تکرار کردی
《پایان شب سیه سپید است》
و امروز آموختی
پایان داستان اگرچه خوب است
اما مرگ همیشه سهمش را قبل پایان بیرون میکشد
و تو قهرمان نبودی کاسکو
.
.
.
پینوشت
مردم پرنده هایی را که دوست دارند در قفس
میگذارند
و آنهایی که دوست ندارند را آزاد
کاسکو
زیاد هم خوب نیست که دوستت داشته باشند.
|
نقدها و نظرات
|
سلام ممنونم از حضور گرم و پر مهر شما خانم حسین زاده بزرگوار و ممنون از بداهه زیبایتان سلامت و پیروز باشید | |
|
ویرایش شد | |
|
ممنون از لطف شما زیبا خواندید | |
|
سلام ممنون از محبت شما خانم نامداری سلامت و برقرار باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
تامل برانگیز بود
تک گویی شما با کاسکو پرنده ی قاب گرفته شده
مرا خدا قاب گرفت
انداخت
در قفسِ رنگارنگِ دنیا
هی دانه می پاشد و
آب در پیاله ی آویزان ِ نرده اش
حالِ بال بسته ام را هم
می پرسد
به لهجه ی رویاها (بداهه)
سلامت باشید و سرافراز