سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کابوس

        شعری از

        پژمان بدری

        از دفتر سپیدانه نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۰۶ شماره ثبت ۹۵۹۸۰
          بازدید : ۱۱۳۹   |    نظرات : ۷۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر پژمان بدری


        نور دستپاچه
        به پشت کوه فرار کرد
        چنان مشوش شدم
        آینه می ترسید مرتبم کند
        ابرهایی کفن پوش
        در فضا رژه می رفتند
        از برف پاش آسمان
        نمک می بارید
        تا طعم بگیرند مردم و
        راهی دهان گورستان شوند
        آن میان سوءتغذیه
        فریاد می کشید
        در مزرعه ی گندم
        خاکم کنید
        تا در دنیای دیگر
        دغدغه ی نان نداشته باشم
        از خدا پرسیدم
        عذاب وجدان نمی گیری
        بر پرده ی تاریخ
        مرگ را روی تکرار گذاشتی؟؟؟
        قهقه ای شیطانی زد و گفت:
        سر سفره ی این سروده
        خوراک شاعر داریم
        تنم روحم را بلعید
        لباسهایم تنم را بلعید
        فِرِ فیلسوف امّا اعتقاد داشت
        اجاقِ زندگی کور است
        از این کابوس پریدم
        پهلویم مرا چرخاند
        آرامش کنارم بود
        تا در حوضچه ی چشمانت(سی لی سیا)
        خودم را دیدم
        تختخواب چوبی ما درخت شد
        به طبیعت برگشت
        پرندگان را بیدار کرد و
        آفتاب از مطلع این شعر برخاست!!

        کابوس
        پژمان بدری
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۵۹ شاعر این شعر را خوانده اند

        سلمان مولایی

        ،

        عليرضا حكيم

        ،

        آذر مهتدی

        ،

        عیسی نصراللهی

        ،

        بهنود کیمیائی

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        آرزو نامداری

        ،

        طوبی آهنگران

        ،

        مدیر ویراستاری

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        فاطمه رضایی برما(آینه عدم)

        ،

        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)

        ،

        علیرضا شاه محمدی (عشاهیر)

        ،

        محمد امیری

        ،

        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)

        ،

        سعید صادقی (بیدل)

        ،

        احمدرضا کاظمی

        ،

        عسل اسدیان

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مجتبی شهنی

        ،

        بهروز عسکرزاده

        ،

        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

        ،

        راضیه سلطانی

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        پژمان بدری

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        سمیه قیاسی

        ،

        مرضیه قنواتی نژاد

        ،

        کیمیا طولابی

        ،

        محمد رضا خوشرو

        ،

        محمد جواد عطاالهی

        ،

        محمدرضا کیقبادی متخلص به قباد

        ،

        افسانه هادی(رخشانه)

        ،

        پریسا مصلح

        ،

        مرضیه داروزهی شه بخش

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        سیدحسن خزایی

        ،

        احمد قاسمی تملیه

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        سارا پیروتی (رها)

        ،

        لژیا آتین

        ،

        اعظم قارلقی

        ،

        تاراناصری راد تخلص خاطره

        ،

        سارا رحیمی

        ،

        سمیرا عاشوری

        ،

        مینا فتحی (آفاق)

        ،

        نازنین کریمی

        ،

        شکوفه عیسوندمحمودی

        ،

        مهدي حسنلو

        ،

        معظمه ملکی

        ،

        مهرداد مانا

        ،

        سید حاج احمدی زاده(ملحق)

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        ابوالفضل احمدی

        ،

        رسول رفیقی

        ،

        محمد راد

        ،

        منوچهر فتیان پور (راد)

        ،

        محمد علی سلیمانی مقدم

        نقدها و نظرات
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۳۵
        افتاب اشعارتان درخشان
        درود ارجمند
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۲۱
        سلام بانو آلاله
        متشکراتم خندانک
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۴۱
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۲
        سلام جناب حکیم مچکراتم خندانک
        ارسال پاسخ
        عليرضا حكيم
        عليرضا حكيم
        چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ۲۰:۵۳
        عرض سلام و ادب گرامی
        خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۳:۳۳
        درود پژمان عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        پر احساس
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۲۲
        سلام پدر جان
        خاک پاتیم خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۵
        درود خندانک


        زادروزتان مبارک خندانک


        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۲۲
        سلام مادر جان سپاس از تبریک تولد و لطف همیشگی ات به این صفحه خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۲۰
        نور دست پاچه به پشت کوه فرار کرد خندانک
        آئینه میترسید.
        دوستت میدارم سالار سبد سبد خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۴
        سلام جناب خوشرو
        ما بوستان بوستان مریدتیم خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۲۲
        عید شما مبارک و صبح شما بخیر ... خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۴۳
        خندانک
        درودبرشما جناب پژمان خندانک
        زیبا قلم زدید خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        سلمان مولایی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۶:۴۲
        سلام

        و

        دیروز فرصتی دست داد و در سایت چرخی زدم ، دنبال شعر سپیدی بودم که حال ام را جا بیاورد ولی یافت نشد تا این که انگار پژمان صدای مرا شنیده و این شعر را به اشتراک گذاشت.
        گفتن از خوبی های شعر پژمان و روش کارش کمی تکراری می نماید چرا که پیش تر ها در خصوص این امر هم من و هم دیگر دوستان نوشته ایم اما الان در مورد چیزی که هنگام خواندن ذهن ام را مشغول کرد چند کلامی می نویسم ؛
        هجوم ترکیبات جدید به ذهن مخاطب هنگام خواندن شعر و در نتیجه ی آن ساخته شدن تصاویری نوین که او باید در ذهن خویش آن ها را مصور کند ؛ این اتفاقی ست که در بیشتر اشعار پژمان روی می دهد ولی در مورد میزان این تصاویر و بسامد آن ها در اثر نمی توان قاعده ی الزام آوری یافت چرا که دهد شاعر اصولاً تحدید ناپذیر است اما از دید من ذهن مخاطب است که تکلیف شاعر را تعیین می کند و اگر هر شاعری پس از نوشتن شعر همه ی ذهنیات شاعری خود را کنار بگذارد و به عنوان مخاطب پای اثر خویش بنشیند می تواند به این بازخورد دست یابد البته این امر به سادگی روی نمی دهد چرا که نیاز به بی طرفی صد در صد دارد در هنگام خواندن که خب برای شاعر اثر کار صعبی ست .
        اما اگر این اتفاق روی دهد شاخص خوبی برای شاعر خواهد شد که در شعر بتواند اعتدالی در استفاده از تصاویر برقرار کند و این اعتدال صد البته به معنای کمتر کردن استفاده نیست که این هم ظلم به شاعر است و هم به مخاطب بلکه حرف این است که شاعر می تواند در بین این تصاویر با کلماتی که جنبه ی تصویری کمتری دارند ذهن مخاطب را آرام کند به او اجازه ی تنفس بدهد و بعد برود سراغ تصویر بعدی ، یعنی اتفاقی که باعث طولانی تر شدن شعر می شود ولی در عوض همراهی مخاطب به دلیل تصاویر جدید و قابل کشف با این شعر حتی طولانی نیز تضمین شده است و این چیزی ست که در شعرهای جدید پژمان کم و کمتر شده است و شاید بر نمای شعر و ترغیب اولیه ی مخاطب به خواندن آن به دلیل کوتاه تر بودن تأثیرگذار هم باشد ولی در ادامه چالشی جدی برای ذهن مخاطب ایجاد می کند که این چالش به سود شعر نیست چرا که ذهن از تجربه ی مجدد آن گریزان می شود .
        در همین شعر در هر دو سطر یا حتی یک سطر و نیم با یک تصویر جدید یا به لحاظ سبک نوشتاری شاعر ، خیلی جدید رو به رو هستیم ، تصاویری جان دار که به لحاظ علایق و وجوه شباهت موجود کاملاً درست آفریده شده‌اند و شاعرانه و همین ویژگی کار را سخت تر هم می کند چرا که ذهن برای تصوراین گونه تصاویر عطش بیشتری دارد و حاضر نیست از کنارشان به سادگی بگذرد در نتیجه دچار سردرگمی خواهد شد .
        البته شاید بسیاری از ذهن های شعرخوان دچار این مشکل نشوند ولی در هر حال ملاک برای من همیشه مخاطب عام بوده و خواهد بود .
        ذکر این نکته نیز ضروری ست که آن چه در بالا نوشتم بیشتر بر اثر تجربه های مستقیم خودم و دوستانی که می شناسم حاصل شده است و حکمی کلی و قطعی نیستند هرگز و هیچ وقت ولی در دنیای ادبیات قوانین همواره بر اساس شاخص ها ساخته می شوند ، شاخص هایی که آثار یا افراد برجسته و شاهکار می آفرینند و هیچ قانونی از ابتدا وجود نداشته و نخواهد داشت پس دگم نگری و استناد به هنجارهایی که قبلاً وجود داشته اند و پافشاری بر آن ها کاری عبث خواهد بود چرا که در این دنیای دیوانه همواره صیرورتی در حال اتفاق است که کسی نمی تواند در برابرش ایستادگی کند .
        نکته آخر اما سپاس گزاری فراوان است از شاعر که با چنین دردانه ای مهیب دل و جان ام را شاد کرد و قلم ام را به نوشتن تشویق و این که بی تردید آن چه گفته شد نقص کار پژمان نبود بلکه نتیجه ی زیادی خوب بودن کار ش بود .
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۷:۳۸
        درود بر شما🍃🌺🍃🌺🍃🍃
        ارسال پاسخ
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        آلاله سرخ(سیده لاله رحیم زاده)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۳۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۰
        سلام شیخ سلمان
        افتخار از این بالاتر داریم مگه چنین عزیزی برای آموزش همیشگی به شاگردانش این صفحه رو انتخاب کرده؟؟؟
        خیلی ممنون از لطف همیشه بی کرانت
        قبول دارم گاهی باید به مخاطب تنفس داد خودمم همواره گفتم برای ایجاد ارتباطات عمودی میشه از بندهایی ربطی برای آسایش خواننده استفاده کرده ولی خوب نقطه ی مقابلش هم هست بعضی تفکرات این چنین بندهایی و حشو می پندارن...
        اما همیشه به گوشزدهایت توجه میکنم که شرمنده ات نشم...
        خیلی مخلصون خندانک
        ارسال پاسخ
        مهرداد مانا
        چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۱۹
        پس از مدتها موقت سلام ...

        دوستان در یک شعر چند آیتم بررسی میشه

        ۱- صور خیال در شعر

        خوب در این باره شاید واقعا توضیح دادن حتا ظلم به شعر باشه ، چون در این قسمت واقعا قوی عمل شده

        ۲- ارتباط عمودی

        خوب شعر روایت است ( مثل آخرین شعری که من گذاشتم : خاطره ی خاکستری ) و در روایت ، ارتباط عمودی مثل شاسی در ماشین بسیار حیاتیه

        در این شعر ما با دو فضا مواجهیم:

        فضای کابوس
        فضای بیداری


        در اولی همه چیز ترسناک است در فر ( اجاق ) فلسفه ، شاعر را حرارت میدهند و خداوند خنده ی شیطانی سر میدهد و بر آنچه ترس و ظلم است مهر تایید میزند

        اما شاعر از خواب بیدار میشود و نه فقط شعر اوج میگیرد ، بلکه امید و شوق و آرامش به شعر تزریق میشود

        در هردو قسمت شاعر با تکانه های بسیار عجیب و زیبا ، شعریت اثرش را گارانتی کرده

        مهمترین این تکانه ها استفاده از آشنازدایی ست :

        پهلویم مرا چرخاند

        تختخوابی که مسیر برگشت رو طی میکنه و دوباره برمیگرده طبیعت ، که کلا کابوس را به رویایی شیرین تبدیل کند

        قهقهه ی شیطانی خدا
        که پارادوکس و آشنازدایی جالبی بود

        و نیز تقابل شعر و فلسفه که با کنایتی لطیف آورده بود


        سومین موضوعی که در شعر مورد توجه است و شاخصی برای صدور فتوا ، پایان بندی شعر است
        در واقع پایان شعر مثل ضربه ی نهایی ست
        خداوکیلی پایان بندی از این بهتر ؟؟

        آیا سوپرایز نشدید ؟؟

        آیا ناگهان پرده عوض نشد و آیا این ناگهان عوض شدن پرده ، شما را نیز شاد و امیدوار نساخت ؟؟
        و اینکه آیا شاعر در انتقال حس موفق بوده یا خیر


        به شعر برگردیم :

        تا جایی که کابوس بوده ، ترس و خفگی و یاس و سردرگمی القا میشه

        ۱- ترس از گرسنگی
        ۲- افتادن ملت به دهان گورستان ( که گویا ذائقه اش هم شورپسند بوده )
        ۳- خنده ی شیطانی خدا
        ۴- کباب شدن شعر در فر فلسفه
        ۵- نزول نمک از آسمان
        ۶- ......


        و وقتی شاعر میخواهد بگوید که اینا همش خواب بود :

        در این صحنه باید چرخشی ۱۸۰ درجه صورت بگیره که بدون عقبه ی ذهنی کار صورت نگیره
        این عقبه ی ذهنی و این چرخش اینجاست :

        پهلوهام مرا چرخاندند

        مرا ...... یعنی من شاعر
        من راوی
        من مایوس
        من بهت زده
        من بی ایمان
        من بدبین
        من خاک بر سر ....


        و نتیجه :

        آرامش کنارش بوده و ظاهرا همه چیز فقط کابوس بوده
        آرامش کیه ؟؟ ::: لی لی سیا


        تخت چوبی که محمل این کابوس بوده دوباره به درخت تبدیل میشه

        چرا ؟؟

        چون روز نو شروع شده و شب کابوس به پایان رسیده
        خوب به چه شکلی ؟؟
        جواب اینجاست :


        " آفتاب از مطلع این شعر برخاست "

        بیداری از کابوسی وحشتناک
        و لذت اینکه همه چی امنه و خداروشکر اتفاقی نیفتاده

        آیا تابحال اینجور کابوسهایی شما رو از خواب بیدار نکرده
        و اون لذت رو نچشیدید که مثلا مادرم یا بچه ام خیلی ریلکس خوابیده
        پتو روش کشیدید که خدایا شکرت

        این شعر آیا در این القا قوی نبود ؟؟
        من واقعا حس خوبی داشتم به پایان شعر
        اما :
        در کتاب " آخرین وسوسه ی مسیح " عیسا روی صلیب فکر میکنه که کاش با مریم مجدلیه ......
        بعدش فرشته ها نجاتش میدن و میبرنش یه جای امن
        اونجا ازدواج میکنه
        دوتا همسر و چند فرزند و اصلا یادش میره کی بوده

        تا بعد از چندسال شاگرداش میان ومیبینن زنده س
        اما اون میگه من اصلا شخصی به نام عیسا نمیشناسم
        خلاصه اینام میگن پس اینهمه سال ما سر کار بودیم ؟؟
        و با چوب و چماق میریزن سرش و اینقدر کتکش میزنن که دنده هاش نرم میشه
        اما ناگهان به خودش میاد و میبینه روی صلیبه و همش کابوس بوده . جبرییل میگه بخاطر اون وسوسه اینجور عذابت دادیم حالا پاک شدی بیا بریم پیش پدر
        شعر پژمان هم همین حالت رو برام تداعی کرد



        اما با همه ی این تفاسیر که نوشته شد . بنده نمره ی کاملی به شعر نمیدهم به این دلیل:

        👇👇👇👇👇👇

        زندگی و مرگ بینِ هم
        اعلامِ آتش بس می کردند
        گلوله ها در پیله ی خود
        فرو می رفتند وُ
        به جای کِرمِ کشتار؛
        از هر اسلحه ای،
        پروانه شلیک می شد
        اگر می گذاشتند
        تویی که در رگ هایَت؛
        شعر جاریست،
        مدافعِ حقوق بشر باشی...!!

        #دگردیسی
        #پژمان_بدری

        و حرف آخرم :
        ما دو نوع قیاس داریم :

        ۱- قیاس با دیگران
        ۲- قیاس با خود
        اگه قرار باشه این شعر پژمان را با شعر بقیه مقایسه کنم ، خوب طبعا به دلایلی که عرض کردم به آن نمره ی بسیار بالایی خواهم داد و آنرا در زمره ی آثار خییییلللللییییی خوب قرار خواهم داد
        اما اگر قرار باشد با خود پژمان مقایسه کنم
        به همان نتیجه ی " توقعم بیشتر بود " میرسم
        که توقع ما از پژمان قطعا بالاتر است که حتا به یک لغزش یا کاهش او رضایت بدهیم
        میگویید چرا ؟؟؟؟ ( دگردیسی را دوباره بخوانید )

        پژمان را همیشه در این اوج میخواهیم
        اینکه سطح توقع از شاعری بالا بره ، در واقع مصداق و نشانه ی تعالی اون شاعرست ..


        با تشکر از حوصله ی حضار
        مانا - کاشان - بیست اسفند
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۲۲
        مانا
        نمانا شدی
        چه سلامی چه علیکی؟
        با آن آب و تاب رفتی
        و بسیاری را از سایت با خود بردی
        آیا آنها هم بر میگزدند؟
        اگر آنها نمی آیند
        شما برای چه می آیی؟ خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۲۶
        مانا این همه مصیبت و خون دل برای استاد احمدی زاده عزیز و گرامی فراهم کردی
        حالا بدون هیچ عذر خوای و دلجویی
        وبدون اینکه به تخریبی هایی که انجام دادی اشاره کنی
        و حد اقل اظهار پشیمانی کنی
        دست از پا دراز تر برگشتی که چه
        آنهم باکمال پر رویی میگویی
        بطور موقت
        آخر ما هم احساس داریم
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۱۳:۲۵
        سلام شیخ
        ممنون از زکات دانشت خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ۱۳:۲۵
        خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۷:۳۶
        سلام و درود بر شما جناب پژمان بدری
        بسیار اشعار سپیدتان را دوست دارم
        خیلی عالی نگاهتان بسیار خاص است
        قلمتان پر توان .
        بسیار تفکر بر انگیز.🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۵
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۱
        سلام بانو مهتدی
        اشعار سپیدمان فرش پای شما خندانک
        ارسال پاسخ
        بهنود کیمیائی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۷:۴۸
        سلام و صد درود بر شما شاعر گرامی بسیار بسیار عالی
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۱
        سلام جناب کیمیایی
        مچکراتم خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۰۹
        سلام جناب بدری
        دست مریزا
        بسیار زیبا
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۲
        سلام بانو آهنگران ممنونم خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی بدری ماشمیانی(دلسوز)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۰۹
        سلام پسر عمو
        آفرین به شما پهلوان خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۲
        سلام پسر عمو خاک پاتم خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۲۳
        درود بر شعر زیبایت پژمان عزیز خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۳
        سلام بر بیدل ترین دلدار تاج دلی خندانک
        ارسال پاسخ
        احمدرضا کاظمی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۸
        درود دوست شاعر
        زیبا بود
        شادمانیتان آرزوست
        خندانک خندانک
        خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۳
        سلام جناب کاظمی نوکرات خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۱۳
        سلام
        فکر نمیکنم از این شعر ازتان بهتر خواندم
        افرین
        افرین
        افرین
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
        سلام بر شاهرخ ترین
        باعث افتخار و مباهاتِ خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۳۲
        درود فراوان بر جناب بدری
        بسیار
        زیبا
        بود خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
        سلام مجتبی عزیر لطفت مستدام خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۱:۲۷
        سلام
        هم ارجمند است و هم زیبا؛ سپاس.
        قلمتان همیشه نویسا.
        و تولدتان مبارک خندانک
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۵
        سلام استاد عسکرزاده
        ارجمند حضور والای شماست خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو نامداری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۰۰
        سلام بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین سرافراز باشید خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۵
        سلام بر نامداری ترین
        مچکراتم خندانک
        ارسال پاسخ
        راضیه سلطانی
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۳۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۶
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۰۲
        سلام، خیلی خوب بود واقعا لذت بردم از خواندن سروده ی شما،قلمتون نویسا خندانک

        روز مرد هم بر شما مبارک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۲
        سلام حضرت مریم
        روز زن سال ۱۴۰۰ هم پیشاپیش به شما تبریک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مرضیه قنواتی نژاد
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۲۳:۳۷
        درود بر شنا،بسیار زیبا و دلنشین،سرودید👍🌻
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۳
        سلام بانو مرضیه دلنشین است حضور شما خندانک
        ارسال پاسخ
        کیمیا طولابی
        جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۰۱:۱۱
        خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۳
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۱۳:۳۶
        درود بر شما جناب بدری
        سروده ایی بسیار زیبا و بدیع بود
        انسجام فوق العاده ایی داشت سپیدتان
        قلمتان مانا
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۴
        سلام جواد عزیز
        ستون های این صفحه پشتشون به بودن خودت گرمه خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا کیقبادی متخلص به قباد
        جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۱۷:۵۴
        🌹🌹🌷جذاب بودوقشنگ قلمتان نویسا
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵
        جناب کیقبادی سلام
        مچکراتم خندانک
        ارسال پاسخ
        پریسا مصلح
        شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۰۲
        درود برشما خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۵
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        موسی ظهوری آرام(آرام)
        يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ ۱۹:۱۱
        سلام دوست خوبم
        بسیار خوشحالم که هم تبارانم از خوبهای سایت هستند و این نشان از آن دارد که کرمانشاه بحق از سرآمدان شعر و ادبیات است
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۶
        سلام حضرت موسی
        منم خوشحالم یکی از هم تبارانم پیامبران است خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا پیروتی (رها)
        يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ ۲۰:۴۸
        از خدا پرسیدم
        عذاب وجدان نمیگیری
        بر پرده تاریخ
        مرگ را روی تکرار گذاشته ای؟
        .....
        خیلی قشنگ بود....درود خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۷
        سلام بر رهاترین
        متشکرات ویژه خندانک
        ارسال پاسخ
        اعظم قارلقی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۰۳:۴۸
        بی تردید بسیار باهوش و هنرمند هستید
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        پژمان بدری
        پژمان بدری
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۳۷
        سلام بر سن سی بزرگ
        بی تردید شما لطف دارید خندانک
        ارسال پاسخ
        سمیرا عاشوری
        سه شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ ۲۱:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        مینا فتحی (آفاق)
        پنجشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ ۰۴:۳۱
        درودتان باد شاعر گرانقدر

        مرحبا به قلمتان
        جناب بدری حقیقتا فوق‌العاده بود
        دست مریزاد خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8