مگه میشه ؟ مگه داریم ؟
هنوز گردوها همه ،
شبیهِ مغزست
هنوز پسته ،
کار و بارش فقط خنده ست
هنوز بادوم ، خواص اش ،
همانست که بوده
چون مقابلِ خدا ،
هنوز یه بنده ست
اما ، مش کَل عباس
کامل ، دگرگون شده است
دگر حتی ز نماز،
در بساطش خبری نیست
مسلمانی ، بدونِ خاکسایی ؟ بدونِ هیچ نماز؟
" مگه میشه ؟ مگه داریم ؟ "
حتی تلویزیون و،
رادیوی ، مش کل عباس
همه از صحبتِ بیگانه پُرَست
اصلاً ، کانالی به نامِ ایران ،
درلیست اش نیست
دیگر بچههای او هم ،
رنگشان عوض شود ،
ز نسبت دادنِ آنها ، به ایران
یه ایرانی ، بدونِ فخر به ایران ؟
مگه میشه ؟ مگه داریم ؟
بچه هایش همه رقاص
پس چرا او(مش کل عباس)
نامِ خود را ، عوض نمیکند ؟
نمیداند ریاسْت ؟
اوکه ردی زتجلی گاهِ ایمان ،
مشهدِ رضا ، هیچ در او نیست
ردی از، کرب و بلا ، ردی ز عباس
او دگر، عشقش چیزهایی ست که بی شک ،
هیچکدامشان ،
دگر هرچه باشد ، اینها نیست
بهتر نیست اسمش را عوض کند
به آن سیاهه ، خیمه شب بازی ، الماس ؟
آخر اسم او دگر،
چون ، همه ی کارهایش
پُر از بدگمانی و بی اعتمادی ست
پُرست از،
حق الناس
اسمِ مذهبی و ایدههایی، همه دور از مذهب ؟
مگه میشه ؟ مگه داریم ؟
بهمن بیدقی 99/12/4
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه ما بود
دستمریزاد
موفق باشید