جمعه ۷ دی
بگو که ماندن را بلدی شعری از لیلی مرادی (مجیدی)
از دفتر ایران دخت نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۳۸ شماره ثبت ۹۵۹۱۵
بازدید : ۳۴۴ | نظرات : ۸
|
دفاتر شعر لیلی مرادی (مجیدی)
آخرین اشعار ناب لیلی مرادی (مجیدی)
|
عزیز من این روزها مرگ بیشتر از همیشه کنارمان زندگی میکند و هر لحظه میتواند دست روی شانه هایمان بگذارد و بگوید برویم نوبت توست
مگر این دنیا چه لذتی دارد جز باهم بودن،نه با همه بودن
مگر چقدر فرصت باقیست که دریغ کنیم دوستت دارم هایمان را،آغوشمان را
روح پاک این روزها از نان سرسفره مردم هم نایاب تر شده
شرم را هیاهوی بد نیتان تکه تکه کرده،جویده و خونش از دندان هایشان هنوز میچکد
هم مسیر این رودخانه که لجن های زیرش را خوشگذرانی های رویش پنهان کرده نشو
چند جمله از دل و جان،از ته قلبت بگو و بشنو صدای پایکوبی قلبم را
دستت را به من بده و نترس از هر آنچه پیش روست،شاید همان لحظه که دستم را گرفتی دنیایم پایان یابد و نوبتم باشد
شاید هم دستهایمان تا سالهای سبز گره شان باز نشود و بمانیم برای هم
این روزها روزهای درد جهان از رفتنهاست،دیگر از رفتن نگو و بگو که ماندن را بلدی
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته زیبایی است
موفق باشید