سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
درودها جناب صادقی عزیز غزل نسبتاً خوبی است و اینکه شما میتوانید از پس عروض و قافیه و ساختمان شعر برآیید؛ نیمی از راه را پیموده اید. اما کافی نیست؛ شاعر باید سعی کند؛ پیام و متن را با بیانی زیبا و قابل فهم به مخاطبین انتقال دهد. که باعث همزادپنداری شود و همچنین عنصر خیال را در آن دخیل دهد.تا مخاطب از خوانش آن احساس رضایتمندی کند و در اقتصاد زبان بکوشد، یعنی با کمترین واژه،بیشترین معنی را انتقال دهد.ولی با عرض پوزش! به نظرم شما چیزی را که میخواستهاید،بیان کنید؛از پس آن برنیامدهاید.
معنیگریزی بر کل شعر حاکم است منِ نوعی نمیتوانم به خواستهی شاعر برسم و نمیدانم که شما اصلاً چه چیزی را میخواهیدبگویید.شما از واژه دوباره هفده بار در شعری کوتاه استفاده کردهاید. و آدمی در میان این همه یکباره و دوباره گم میشود و نمیداند که به کدام سو می رود.
میتوانستید غزلی پنج بیتی داشته باشید در معنی واقعی شعر، که حسی و عاطفی باشد صنععت تکرار باید در نهایت به زیبایی شعر بیانجامد؛ که در بیت چهارم با تکرار« گاه» کلی جا اشغال شده ولی به خوبی شعر کمک نکرده.
جایی میگوید:«دوباره باور ما شد کمی که می آیی»و در بیت بعد که تناقض را میرساند، بلافاصله میگویید:« نبودنت شده باور دوباره باور تو/ دوباره بازی قلبم دوباره عشق عقیم» عشق عقیم اگر در معنی آن زوم شویم، یعنی «بیعشقی»و درکل پیچیده گویی معنی.و تناقض
و اما این بیت: «کجاست بارهی قسمت حضور طوفانی/ همان نواز بزرگم خدا خدای کریم»
وجداناً من که نمیدونم این مخاطب کیه؟و به او چه میگویید.
در بیت پایان هم که بناست،هواپیمای شعر فرود بیاید؛ باز هم از نظر معنی لنگ است.این فقط برخی از حرفهایم بود که صلاح در این بود در اطناب سخن نکوشم.امید است در آینده اشعار بهتر و بهروزتر از شما بخوانیم.
با پوزش فراوان از حضرتعالی