سوگند وفا ...
دل شیدای مرا خوب به یغما بردی
آه و افسوس که تو جان مرا افسردی
باورم نیست که با آن همه شور و مستی
بی وفا بودی و سوگند وفا می خوردی
رفتی و از منِ دلداده گذر کردی تو
منِ رسوا شده ات را به چه کس بسپردی ؟
روزگارت خوش و خرم شده امروز گلم ؟
نه ، انگار تو هم مثل منی ، پژمردی
من تو را لحظه به لحظه به خدا می بینم
زندگی می کنی اما ، به گمانم مردی
گیتی صالح
غزلی ناب و زیبا بود
دستمریزاد
موفق باشید