جهلِ مرکب

درود استاد عزیز
بسیار زیبا و غمگین بود
بیچاره حضرت عشق؟

درود استاد پازوکی بزرگوار

زندان همان آغاز دل بستن به آهوست
خامی و جهلِ آدمی وقتِ جوانی
تعطیلیِ عقل و کمی زیبا پرستی
چیزی شبیهِ کارکردِ یک روانی

همه ابیات زیباست وقطعه بالا از همه شاخص تر
پیروز باشید

باعرض سلام
شعرزیبا
چیدمان زیبا
قلم توانا
همیشه برقرارباشید
درود برشما شاعرواستاد گرامی

درود
زیبا سرودید
پاینده باشید

دل کندم از آن عشقِ ناسنجیده یک شب
زخمی ، ولی از دامِ یک دشمن رهیده
گرچه به ظاهر تُرد اما سخت هستم
چون مرد سربازی که روزی جنگ دیده


درود بر شما شاعر گرامی،بسیار زیبا
با مصرع آخر مخالفم چون عشق را جهل مرکب نمیبینم

پاینده باشید در پناه عشق و شعر و شوق

سلام ودرود جناب پازوکی سروده زیبایتان را چند بار خواندم فضای زیبایی ترسیم کرده اید حال وهوای متفاوتی داشت. جسارتا‌ً اینکه خیلی بند اول سروده ات با بقیه همخوانی نداره. ویه جاهایی واج ها کم و زیاده که خود جنابعالی حتما متوجه شده اید و به نظرم به جای\" کار کرد یک روانی\" از واژه \"راه و رسم یک روانی\" استفاده کنید مناسبتره. و دو بند انتهایی سروده شما اوج شعر شماست.زیاده گویی بنده را به بزرگواری خودتون نادیده بگیرید

در بیت هایم حرف دارم با تو حالا
با اشک هایم می نویسم واژه هر شب
هر چند می آید نوای عشق از شعر
از عشق بیزارم از این جهلِ مُرکب


سلام و درود زیباست زیبا لذت بردم از بند بند های

شعرتان

شاعرانگی هایتان مستدام

🌹
🌹
🌹