سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        چه باید کرد؟

        شعری از

        غلامحسین جمعی

        از دفتر نیمای و سپید نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۲:۱۶ شماره ثبت ۹۲۷۱۸
          بازدید : ۳۷۰   |    نظرات : ۴۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        چه بايد كرد؟
        در بالا چكادِ كوه،
        با ابری كه بی باران و تردامان
        به آوا زوزه ی گرگِ زمستانی
        به رقص آيد
        چه بايد گفت طوفان را؟
        كه برهم می زند،
        آرامشِ پاييز
        ويا با تركش ِسرما،
        همين حالا
        رمانده آهوان ازدشت
        و قمری را زباغستان
        و رنگِ سبزرا ازبرگ
        كه تا شايد
        قناری هم رود درلك
        من ازكوچِ زمستان
        با تومی گويم
        كه دركارِبهاران خدعه
        تابستان ستيز
        اما........
        چنان برفرش برگِ زردِ پایيزان
        به رقص آيد
        كه گويی تا ابد
        عمرِزمستانیاودر پيش
        وجشن ِچله هايش همچنان
        در محفل ِيلدا شبش بر پا
        من اما، ريشه در خاكم
        لقب آزاده نامم سرو
        وسر بر آسمان ،
        ازهر غباری پاک
        مهيا كرده مضرابم
        زنم بر تاروش ابرِغرورش
        زخمه زخمه
        تا بريزد اندك اندك
        همچو شبنم
        اشكِ چشمانش
        تو هم ای خاكِ تشنه
        می توانی خواند
        بارانش!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۰۵
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
        دستمریزاد
        موفق باشید خندانک
        شریف شریفیان
        شریف شریفیان
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۲۳
        سلام
        دوست ارجمندم
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۳۹
        درودو سپاس بر استاد بزرگوارم
        جناب استکی

        حضورتان را عزیز می دارم و از محبتهایتان

        صمیمانه تشکرو قدردانی می کنم

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۴۸
        خندانک
        درودبرشما استادعزیزوبزرگوارم خندانک
        بسیارزیبا بود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۴۲
        درودو سپاس بر استاد بزرگوارو فرهیخته ام

        بانوی بزرگوارو گرامی

        سرکارخانم جمیله عجم

        حضور عزیز و ارزشمندتان را گرامی می دارم و از از این همه حسن نیت

        آن عزیز بزرگوار صادقانه تشکرو قدردانی می کنم

        با مهرو ارادت

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نسرین حسینی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۲:۰۷
        درود ها برشما استاد زیبایی ها

        بسیار زیبا بود ودلنشین لذت بردم
        توهم ای خاک تشنه میتوانی خواند یارانش

        این پایان کلی حرف درون خودش جا داده

        رقص قلمتون ماندگار

        برقرار باشید به مهر یزدان پاک خندانک خندانک
        شریف شریفیان
        شریف شریفیان
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۲۲
        سلام
        استاد غزلهای ناب خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۰۳
        درودو سپاس بر استاد بزرگوارو فرهیخته و

        غزلبانوی بزرگوارم

        سرکارخانم نسرین حسینی

        حضورتان را همواره عزیز داشته و عزیز می دارم و

        از این همه مجبته و حسن نیت آن استاد

        صمیمانه و صادقانه تشکرو قدردانی می کنم

        برایتان بهترین ها را از خالق زیبایی ها آرزو دارم

        با مهرو ارادت فراوان

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        نسرین حسینی
        نسرین حسینی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۲۹
        درودها برشما استاد شریفیان عزیز و گرامی

        بسیار سپاسگزارم از لطف و محبت شما

        سایتون مستدام خندانک خندانک
        سحر غزانی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۷:۵۶
        سلام و درود بیکران جناب جمعی عزیز خندانک

        فکر میکنم اولین نیمائی باشه که از قلم هنرمند و توانمند شما خوندم خندانک
        بسیار لذت بردم خندانک خندانک
        قلمتان همواره نویسا به مهرو عشق و شعر خندانک خندانک خندانک

        شریف شریفیان
        شریف شریفیان
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۲۱
        سلام
        دختر گلم خانم غزانی
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        سحر غزانی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۴۹
        سلام و درود فراوان به شما جناب شریفی مهربان خندانک
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۱۵
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و بزرگوارم

        سرکارخانم سحر غزانی

        حضورتان را عزیز می دارم و از محبتهایتان

        صادقانه تشکرو قدردانی می کنم

        با مهرو ارادت فراوان
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سحر غزانی
        سحر غزانی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۲۷
        خندانک خندانک
        محمد قنبرپور(مازیار)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۰۹:۱۲
        سلام
        نیمایی روان خوش اهنگ و با تصاویری بکر و زیبا
        بسیار عالی بود استاد عزیز سایه تان مستدام خندانک
        شریف شریفیان
        شریف شریفیان
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۲۰
        سلام
        مازیارعزیز خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۳۹
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و بزرگوارم

        جناب قنبرپور گرامی

        حضور سرشار از مهرو محبت آن عزیز را ارج می نهم و از این همه حسن نیت آن بزرگوار صادقانه تشکرو قدردانی میکنم
        با مهرو ارادت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۱۸
        سلام
        درود بر دوست ادیبم استاد معزز
        حضرت جمعی گرانقدر و ارجمند
        استادم کمتر از جنابعالی نیمایی خواندم
        وشاید این اولین نیمایی باشد از جنابعالی می خوانم
        وشاید هم فراموش کرده باشم
        موضوع شعر خیلی خیلی زیبا در فراز کوهی
        شروع با این که قله ها همیشه با چشم انداز زیبایی همراهند
        ولی در این سروده ی مبارک ابرهای تیره وتردامن که همان مه
        انبوه وسرمای جان فرسا وحتا زوزه های گرگهای گرسنه
        که برقص اواز مشغولند
        وطوفانی در راه که قاتل برگها میشود
        واین طوفانیست که به هیچ چیز هیچ کس رحم نخواهد کرد
        نمیدانم میتوان به نیزار پناه برد
        یا گرگهای بیشتری در رقص مرگ شرکت دارند
        استاد جمعی چه کرده اید مرا برای اولین بار به ترسیم
        برداشت هایم واداشتید
        سروده ای بسیار بسیار زیبا با تصاویر بکر
        گرچه با چشم انداز تیره ای روبروست
        ولی در آخر این تیرگی ها کنار میروند
        باران رحمتی به کوه دشت طراوت می بخشد
        دوستت دارم
        سلامت باشید و سعادت مند
        با ارادت فراوان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۰۶
        درودو سپاس بر استاد بزرگوارو با ذوقم

        جناب شریفیان عزیز و گرامی

        حضورتان را عزیز می دارم و و از این همه کوچکنوازی که

        نشان از بزرگواری آن عزیز است را صمیمانه ارج می نهم

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۵۱
        سلام استادعزیزم
        بسیار زیبابود
        دستمریزاد
        تندرست وشاد باشید بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        شریف شریفیان
        شریف شریفیان
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۰۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        شریف شریفیان
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۰۳
        استاد گلم سلام
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۰۹
        درودو سپاس بر استاد بزرگوارو فرهیخته وبا ذوقم

        جناب انصاری

        حضورتان را عزیز می دارم و از محبتهایتان تشکرو قدردانی می کنم

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۰۱
        خندانک خندانک خندانک
        اصغر ناظمی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۲۴
        درودها
        براستاد گرانقدرم
        جناب جمعی بزرگوار خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۱۵
        درودو سپاس بر استاد بزرگوار و عزیزم

        حضورتان را عزیز می دارمو از محبتهایتان

        صمیمانه قدردانی می کنم

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۲۹
        سلام
        شاعرواستاد فرزانه
        پر احساس
        زیبا ولطیف
        هزاران
        درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۰۹
        درودو سپاس بر استاد بزرگوارو والامقامم

        جناب انصاری

        حضورتان را عزیز می دارم و دستبوسم بزرگوار

        برایتان بهترین ها را آرزو دارم

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۲۱:۰۸
        سلام ودرود فراوان استاد عالیقدر جمعی
        بزرگوار
        بسیار زیبا وعالی
        وبا مفهوم است
        موفق باشید خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۱۶
        درودو سپاس بر سرور بزرگوارم

        جناب فتحی

        حضورتان را عزیز می دارم و از محبتهایتان

        صمیمانه سپاسگزارم عزیز
        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        بهروز عسکرزاده
        يکشنبه ۹ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۲۴

        بهاربخت زمستان بهار آذرجان
        خدایگان زمین در هوای بدکاریست.

        سلام بر شما جناب جمعی بزرگوار
        تندرست باشید و بیافرینید.
        خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۶
        درودو سپاس بر استاد بزرگوارم

        جناب عسکر زاده

        حضورتان را عزیز می دارمو از محبتهایتان

        صمیمانه تشکرو قدردانی می کنم

        با مهرو ارادت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        مینا فتحی (آفاق)
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۲۹
        درودتان باد استاد جمعی فرهیخته و ارجمند

        من اما، ريشه در خاكم
        لقب آزاده نامم سرو
        وسر بر آسمان ،
        ازهر غباری پاک

        احسنت ب قلم زیبایتان

        بسرایید به مهر خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۲۷
        درودو سپاس بر بزرگوار نازنینم

        حضورتان را عزیز می دارم و از محبتهایتان

        صمیمانه قدردانی می کنم

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل زندیه شاهین
        سه شنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۹ ۰۱:۳۶
        درودها استاد جمعی عزیز

        به به بسیار زیبا و خوش آهنگ

        بطوری که ناخوداگاه حین خواندن حس کردم شعری از اخوان ثالث را مرور میکنم

        بند به بندش عالی بود
        حیفم آمد قسمتی از شعر را گلچین کنم

        دستمریزاد و خسته نباشید استاد فرهیخته خندانک خندانک خندانک
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        چهارشنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۹ ۰۰:۲۱
        درودو سپاس بزرگوار نازنین جناب زندیه

        به پاس حضور زیبایتان تقدیمتان باد تا حالش رو ببرید

        این هم اخوانی که دوست دارید

        سلامت را به گرمی می دهم پاسخ
        بهارِدر زمستان
        مهدی ام ثالث!
        نه تنها سرنباشد درگريبان
        بلكه دل، مشتاقِ ديدارت
        مگرخود سرنياری
        پا نهی برجفتِ چشمانم
        چراغان كرده ام
        با چلچراغ ِباده ها راهت
        و هر سويی هزاران را
        پيام آور
        كه تا دانی، دگر راهت
        نه تاريك ونه لغزان است
        نيازی نيست ،
        دستی سوی كس يازی
        تو راچونان عزيزی دربغل گيرم
        نثارت بوسه ها سازم
        چو ديگر، برگ برگِ اين گلستانت
        زده سيلی رخِ سرماييان و
        سوزوسرمايش
        بيا بنگر!
        نفس كز گرمگاهِ سينه
        با يادِ تو می آيد برون
        جانم به وجد آرد
        نه تنها جانِ من
        يا جانِ جانان را
        كه اينك مردگان را
        از درونِ قبرشان
        گويی به درآرد
        نفس كزيادِ تو اين است
        گمان بهترز من دانی
        که چشمانت
        چراغِ محفلِ اين دوستانِ دور و
        نزديك است
        مسيحای جوانمردِ تو اينك
        آن ردايت را به تن
        از باورِتو ساغرش لبريز می باشد
        هوا گرديده عطرآگين زگيسويت
        دمِ گرمت بكرده آب
        آن قنديلِ باورهای پيشين را
        دمِ درانتظارت می كشم
        مهمانِ لولی وش
        دلم درانتظارِديدن رويت
        شمارش می كند بانگِ قدمهايت
        تو ديگر نيستی
        آن سنگِ تيپا خورده ی ناجور
        بل ،
        دُرِّگرانِ آفرينش
        نغمه جوری
        چه رومی و چه زنگی
        هرچه هستی
        نيك می دانم
        كه ازهررنك ، بی رنگی
        بفرما دربه رويت باز و
        از دوری تو
        ما جمله دلتنگيم
        نسيما بلبلا!
        مهمانِ روزوماه وسالم را
        بگو وارد شود
        چون اين دلم از شوق می لرزد
        تگرگی نيست ، مرگی نيست
        صدايی گر شنيدی
        مجلسِ شعرِتو
        با اين بربط وچنگ است
        نه امشب ، بلكه هر شب
        هر كجا، درهرزمان ،
        گريك قدم رنجه بفرمایی
        دگر حاجت نباشد
        وام بگذاری
        تو صاحب خانه ای
        من در عوض،اين جان
        كنارِجام بگذارم
        نمی گويم سحركامل شده
        چون باورش مشكل
        ولی بارِدگر
        سرخی شده پيدا
        فريبی نيست، رنگی نيست
        بل ،
        گلهای سرخ آن درختانيست
        كه درسرمای سوزان زمستان
        بوته اش را
        در دلِ اين خاك، بنشاندی
        عزيزا مهربانا!
        گوشِ من از نغمه ی نابت
        تداعی می كند صوتِ هزاران را
        چراغِ باده ات، شب را شكسته
        برده سرما را
        سلامت را به گرمی می دهم پاسخ
        هوا از هرمِ گرمای دمت دلچسب
        درها نيمه باز وسر
        پی ات اين سو و آن سو
        دستها سويت دراز و
        اين نفسها هم، به عشقت گرم
        ليكن اين دلِ من
        همچنان غمگين كه باز آيی
        سلامت را دوباره، بلكه صد باره
        به گرمی می دهم پاسخ
        چرا ؟
        چون من
        به يمنِ گرمی هرمِ نفسهايت
        چنان سر خوش
        كه گويی دربهارانم
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        ابوالفضل زندیه شاهین
        جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۰۰
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        بسیااااار زیبا بود
        زبانم بند آمد از این همه زیبایی
        چقدر عالی سرودید
        واقعا دمتان گرم و سرتان خوش باد استاد عزیزم
        ❤❤❤❤
        ابوالفضل زندیه شاهین
        جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹ ۱۴:۴۲
        هوا بس ناجوانمردانه سرد است
        زمستان است
        کزین سرما دگر ها از گلویی بر نمی آید
        برای التیامِ سوزِ دستانی
        که از ناچارگی و فقر میگیرد جانِ انسانی
        پدر با یادِ نان آوردنِ قبل از زمستانش
        چنان سیگار در سیگار میسوزد
        و در دیگِ درونِ مطبخِ مادر
        بجز شرمندگی و قطره های اشک
        دگر چیزی نمیجوشد

        کمی آنوَر تر از بلوای این خانه
        صدای سرفه های پیرمردِ جنگِ تحمیلی به گوش آید
        که درمانش فقط مرگ است
        هوا بس ناجوانمردانه سرد است
        زمستان است
        درونِ برف کفتاران
        چپاولکارو مکاران
        تنِ درنده ای دیگر چنان خود را
        پیِ آسودگی هاشان جدا کردند
        سپس مردارِ رقت بارِ او را
        به دوشِ سِیلی از احشامِ بی راعی رها کردند

        چه بیچاره است چه مظلوم است یک بره
        که درنده به درنده ندارد رحم
        و مظلوم است آن بره که حتی
        زِ اندک روزیِ خود هم ندارد سهم

        هوا بس ناجوانمردانه سرد است

        شنیدم روزگارانی بهاری داشت این بستان
        سراسر بلبلِ مستان
        به هر کویش یکی میخانه آن سویش یکی مسجد
        یکی مست از میِ ناب و یکی مدهوش از زهد و یکی عابد
        چه مردانی چه مردانی همه رادین
        همه زرین دل و بی باک همچون شاهِ خرم دین
        ولی افسوس هوا بس ناجوانمردانه سرد است

        بیاییم اندر این چله که سرما تمام نایمان برده
        به یک یاری همه خورشیدِ هم باشیم
        بتابیم و بسوزانیم سرما را
        بهاری نو برافرازیم!!

        شعری واقعا ناقابل تقدیم به شما استاد

        این اولین شعری هستش که گفتم مربوط به چند سال پیش
        ببخشید اگر موجب سردرد شد

        پایدار باشید استاد گرام خندانک خندانک خندانک
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۳:۳۰
        من اما، ريشه در خاكم
        لقب آزاده نامم سرو
        وسر بر آسمان ،
        ازهر غباری پاک
        مهيا كرده مضرابم
        زنم بر تاروش ابرِغرورش
        زخمه زخمه
        تا بريزد اندك اندك
        همچو شبنم
        اشكِ چشمانش
        تو هم ای خاكِ تشنه
        می توانی خواند
        بارانش!

        درود های بی کران نثار شما🦋🌹

        جناب جمعی بزرگوار و گران اندیش 🌹🦋

        نیمایی بسیار زیبا و آهنگینی از شما را خواندم 🦋🌹

        و بی نهایت لذت بردم از قلم ستودنی تان 🦋🌹

        بمانید تا در کنار شما باشیم و بیاموزیم🌹🦋

        حالتان همیشه خوب باشد🦋🌹

        شاعرانگی هایتان مستدام 🌹🦋

        غرقه باشید به شور و شعر 🦋🌹
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۷:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        شریف شریفیان
        شنبه ۸ آذر ۱۳۹۹ ۱۸:۰۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        غلامحسین جمعی
        دوشنبه ۱۰ آذر ۱۳۹۹ ۱۹:۰۴
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و بزرگوارم

        سرکارخانم حدیث عبدلی

        حضورتان را عزیز می دارم و از این همه حسن نیت

        و محبتهای آن عزیز بزرگوار صمیمانه سپاسگزارم

        تقدیمتان باد

        *****
        کاش درکوچه ی ما
        شیشه پنجره ها ، حنجره داشت
        تا که بلوای سکوت
        ننشیند به تمسخر
        نفس زنجره را
        من ازآن سایه شوم
        ازافق های کبود
        انزوای گل سرخ
        پچ پچِ باد ، درون شط شب
        بیزارم.
        ازمعلق شدن آینه ها
        روی کرسی ، سرِدار
        یا ازآن خوشه ی نارنجکِ کال
        که پس ازریزش گلبرگ بهار
        به زمین می افتد
        غمگینم
        هولم ازچرخشِ دزرات ،
        ویا سیکلِ تراکم شده نیست
        وحشت اززلزله ی مصنوعی ست
        وگسل های طبیعی که دهان بازکنند
        تو ازاندیشه ی من دروحشت
        ومن از بارش برف
        که نشسته لبِ حرف
        دردم ازفاصله هاست
        مشکلم رعد سما نیست
        من از شعله ی خاموش زمین
        زیرِخاکستر قرن
        و سترون شدنِ نطفه ی عشق
        دربغلگاه هوس ، می ترسم
        درد من ، بغض گره خورده
        سرِ پیچ گلوست
        وترک خوردن هراسکله
        درباورموج
        گر تو قایق گردی
        من به پارو شدن بازوی خود می بالم
        بادبان را بکشید!
        بندرِ امن وامان
        درهمین نزدیکی ست.
        با مهرو ارادت

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3