يکشنبه ۲ دی
پند کودک بر پدر شعری از شیرین احمدوند
از دفتر اشعار شیرین نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۲۷ شماره ثبت ۹۱۸۴۱
بازدید : ۱۷۲ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب شیرین احمدوند
|
میکنم نقل این سخن این داستان
می نویسم از زمان باستان
این که یک پند است و اندرز دقیق
از نهاد طفلکی پاک و صدیق
داد پندی بر پدر کو حظ نمود
از حقایق کرد بر ربّش سُجود
در دمی کان مرد با بابای خویش
کرد کرداری که شد بابا پریش
در سبد جا داد و شد بالای کوه
تا پدر را ترک گوید آن سُتوه
طفلکش نالان و گریان می دوید
چون که آبایش از او دل میبرید
وقت برگشتن سبد جا مانده بود
طفلکش بر او ندا در داده بود
که ای پدر روزی که من بُرنا شوم
بر سبد من هم چو تو وایا شوم
آن زمان تو پیر گشتی بر جهان
من نمایم جسم تو در آن نهان
تا بَرَم در کوه و پنهانت کنم
تا ز کردارت به زندانت کنم
ازمکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
زین سخن مبهوت شد آن بی حیا
چون که طفلش داد او را این ندا
از نهادش بارها آمد صدا
بی وفا، ای بی وفا، ای بی وفا
وی که بابا را در آغوشش کشید
زان عمل گویی خجالت میکشید
طفلک نادان پدر را داد پند
خود بگیر زین داستان نکات چند
|
نقدها و نظرات
|
سلام وعرض ادب لطف عالی متعالی .بنده را قابل دانستید وسپاسگزرم بزرگواری کردید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
میلاد حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و
میلاد امام جعفر صادق(ع)مبارک