سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        من به سیبی خشنودم

        شعری از

        مسيحا الهیاری

        از دفتر صليب رنج نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۰۰ شماره ثبت ۹۱۶۵۹
          بازدید : ۷۸۹   |    نظرات : ۷۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مسيحا الهیاری
        آخرین اشعار ناب مسيحا الهیاری

        گاهی باید رفت آنقدر دور که دست خودت هم به خودت نرسد
        اصلا پاییز فصل  رفتن است
        هگل برای خودش گفته جایی برای رفتن نیست
        حرفی بر ای گفتن نیست
        من سردم هست و گاهی نوری از شعاع مازیار هم کاری از دستش نمیاید
        وقتی همه کلمه ها تحریم میکنند
        دیگر فرصتی برای مذاکره نمیماند
        عشق را نمی سازند  پیدا میکنند مثل عتیقه ای که دنیایت را عوض میکند .
        راستی ملت عشق  چاپ چندش بود که صدایی درون چاه پیچید
        تقصیر صادق نیست سه قطره خون شباهتی به مثنوی نداشت
        گلواژه ای از دور صدایت میکند و تو میدانی فلسفه جاده ها جدایست 
        شریف تر از احساس پرنده ای که جا مانده از معصومیت پرواز به غربتی پرتاب میشود
        من به اندازه همه خنده های مردم جهان گریسته ام
        این تنها سهم جرلدین نیست 
        انگار در پاییز باید نبودن را زرد و خشک به یک جرعه سر کشید
        همه چیز در آنه به سوی ابدیتی موهوم کشیده میشود 
        وتو در خلا نیستی گم میشوی بی امید 
        همه جا پر از سیاه چاله هایست به عمق هزار سال نوری 
        سیاه چاله هایی شیک پوش و متحرک  که استاد شعبده بازی با کلماتند 
        "بیچاره شعر را کاش زبان سخن گفتن بود 
        قونیه در شمس گم میشود و من در ازدحام سوالهایی که هنوز هفت پله مانده جواب شوند
         از هبوطی به بلندای دندان ببر زمین را مینگرم
        همه جا سایه ای از برادرانیست که چاه را  معبد عقده هایشان کردند
        ذلیخایی درون شعرهایم خشک شد 
        بی فروغ راه افتادم
        چیزی شبیه برف بر روی دستانم تخم میگذارند
        وصدایی که مدام میخواند تو مرده ای تو هیچ وقت زنده نبودی "
        نمیدانم جاده ها قد میکشند یا من به لاکپشت خندیدم 
        اما صلیب قربانی میخواهد
        و مردانی که مردار زنان را میپرسدند  بیچاره شاملو
        نباید فریب قایق سهراب را میخورد
        پشت دریاها خبری از نوش دارو نیست ما گیر افتادیم 
        نگاه کن دخترکان سیاه چشم قبیله در رختخواب نخوت عموهایم شیخ نشین خواب بورس بهادار میبینند  
         برادرم غواص بود
        برادرم مثل آب خوردن روی دستانش راه میرفت 
        اما  غرور فلسفه باتلاق بود 
        پرنده روزنامه نمیخواند
        پرنده قرض نداشت 
        این خانه تاریک است .من باید به راهم ادامه دهم 
        کاش همه قطارها به اندازه تکان دستی تاخیر میکردند
        دلتنگیت را به باد بسپار 
        من مثنوی را  صد بار مرور کردم
        نشون از نی نی نوایی بی نوا ست 
        بشنو از دل خانه امن خداست
        راستی این شعر از کی بود ?
        مهم نیست 
        مهم این است که مترسک باید به دهان کلاغ شیرین بیاید 
        مبارکه ......
        دیگر نا ندارم 
        پلکهایم دارند سنگین میشوند
        انگار آغاز هبوط است 
        چقدر دلم سیب میخواهد  سیبی سرخ 
        راستی من به سیبی خشنودم .........
         
        با سپاس از دوستان بسیار گلم و سایتی که معبد دلهاست مشغله کار و رفتن به دوره گاهی قاطی میشود با خستگی و رکود شعر برا همین بهانه ای شد برای تنفس و تمرین و خواندن شعر های خوب  هم که شده چند صباحی عمری باقی بود نتونستم در ساحت شعر گستاخی کنم .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر
        ۴۶ شاعر این شعر را خوانده اند

        منیژه قشقایی

        ،

        جمیله عجم(بانوی واژه ها)

        ،

        آرمان پرناک

        ،

        شریف شریفیان

        ،

        سحر غزانی

        ،

        اميرحسين علاميان(اعتراض)

        ،

        ماهورا وثوقی

        ،

        پرستو پورقربان (آنه)

        ،

        رحیم نیکوفر ( آیمان )

        ،

        رسول علی محمدی

        ،

        موسی ظهوری آرام(آرام)

        ،

        ابوالفضل زندیه شاهین

        ،

        سعید صادقی (بیدل)

        ،

        محمد قنبرپور(مازیار)

        ،

        عباسعلی استکی(چشمه)

        ،

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)

        ،

        علی معصومی

        ،

        مهدی محمدی

        ،

        مریم کاسیانی

        ،

        مسعود میناآباد مسعود م

        ،

        مینا فتحی (آفاق)

        ،

        درویش حسین ندری

        ،

        امين آزادبخت

        ،

        مسيحا الهیاری

        ،

        دانیال فریادی

        ،

        کبری یوسفی

        ،

        الهام امریاس

        ،

        قربانعلی فتحی (تختی)

        ،

        سارا شیخ محمدی ( دیانا )

        ،

        محمد خسروی فرد

        ،

        منوچهربابایی

        ،

        محمد راد

        ،

        اصغر ناظمی

        ،

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        ،

        اله یار خادمیان(صادق)

        ،

        گلاله محمدیان

        ،

        اعظم قارلقی

        ،

        غلامرضا مهدوی (مهدوی)

        ،

        سیاوش اسفندیاری

        ،

        رامینه خوشنام

        ،

        حدیث عبدلی (یارا)

        ،

        فروغ فرشیدفر

        ،

        محمد حسین اخباری

        ،

        سارا وطن زاده ( بوتیمار)

        ،

        محمد جواد جهانی

        ،

        سارا رحیمی

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۱۱
        خندانک
        درودمسیحای بااحساس ناب خندانک
        بسیارزیبا بودپرازحرف خندانک خندانک خندانک
        هرجمله ات یه تصویرقشنگ داشت والبته کنایه ای بزرگ دردلش!
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۲۹
        سلام
        درود بانوی استاد شرمنده الطاف شما هستم

        آتش بگیر تا که بدانی چه میکشم
        احساس سوختن به تماشا نمیشود
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۰۸:۵۰
        درود مسیحای عزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        موثر و پر معنی
        موفق باشی خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۰
        سلام استاد مهرپرور نده باشی
        ارسال پاسخ
        آرمان پرناک
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۴۱
        درودها بر جناب الهیاری عزیز
        خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۰
        درود آرمان
        ارسال پاسخ
        شریف شریفیان
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۰
        تنت بناز طبیبان نیاز مند مباد
        وجود نازکت آزرده ی گزند مباد
        سلامت همه آفاق در سلامت توست
        بهیچ عارضه شخص تو درمند مباد
        در این چمن چو در آید خزان یغمایی
        رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
        در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
        مجال طعنه ی بد بین و بدپسند مباد
        کمال و صورت معنی زامن صحت توست
        که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد
        هر آنکه روی چو ماهت به چشم بد بیند
        بر آتش تو بجز جان او سپند مباد
        شفا زگفته ی شکر فشان حافظ جو
        که حاجتت بعلاج گلاب و قند مباد

        سلام
        مسیحای مسیحایی
        نمیدانم چند بهار را خزان کردم
        و چند پاییز را گریسته ام
        و چه زمستانها یی که روسیاهی زغال رابا آتش دلم
        سرخ کردم
        نه پشیمان نیستم از بودنم
        وقتی دم مسیحایی رفیق ادیب برتن مجروحم
        روح میدمد
        و قتی حافظ گفت
        ماز یاران چشم یاری داشتیم
        مازیاری کنارش نبود
        وگرنه غزلش را طور دیگری می سرود
        مسیحاجان دل تنگم که دستم به دامنت نمیرسد
        افسوس این چشمهای اب اورده یاریم نکردند
        باید به وراجیم پایان دهم
        مسیحا دوستت دارم
        سلامت باشید خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۳
        حوض بی ماهی برگریزان قهوه‌ای سرد و نم نم باران
        باز با گلپونه ها من مانده ام تنهای تنها
        من مانده ام تنها میان غمها

        سلام یا استاد دوستت دارم مثل نان و نمک
        ارسال پاسخ
        ماهورا وثوقی
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۱۵
        و تو میدانی فلسفه جاده ها جدایست خندانک خندانک
        من به اندازه همه خنده های مردم جهان گریسته ام خندانک خندانک
        نمیدانم جاده ها قد میکشند یا من به لاکپشت خندیدم خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۵
        سلام ماورا

        تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم
        شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم

        ممنون که هستی
        ارسال پاسخ
        رحیم نیکوفر   ( آیمان )
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۱۸:۱۸
        درودها شاعر خندانک
        قلمت بسیار زیباست و دلنشین
        دستمریزاد



        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۵
        سلام
        سپاسسسسسسسسس یا دوست
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل زندیه شاهین
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۲۰:۳۵
        درودها جناب الهیاریرعزیز
        بسیار زیبا و دلنشین بود برادر
        شاد پیروز باشید خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۵
        سلام
        خوش آمدی ممنون
        ارسال پاسخ
        پرستو پورقربان (آنه)
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۲۱:۳۵
        عشق را نمی سازند پیدا میکنند
        عشق را نمی سازند پیدا میکنند


        عشق را نمیسازند پیدا میکنند...



        سلام مسیحای شعر...
        من از شدت ذوق زبانم بند آمد ..
        تو با واژه هایت معجزه میکنی...

        برمیگردم
        این کافی نبود ...
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۶
        سلام
        تو در آنه لحظه طلوع کن غروب پیش کش
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۰۸
        به شخصه لذت بردم مسیحا جان
        غمی پنهان یا شاید لذتی بی حد
        از ژرفنای درون شکلی شبیه حزن
        در اشعارت دارد.

        قلم بسیار توانایی دارید جناب الهیاری
        گرامی. به مهر باشید و پایدار خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۸
        زین آتش نهفته که در سینه من است
        خورشید شعله ای بود که در آسمان گرفت
        بی نهایت ممنون استاد
        ارسال پاسخ
        سعید صادقی (بینا)
        سعید صادقی (بینا)
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۱۸
        شاگردی بیش نیستم در محضر عزیزت
        الهه احساس درود بر گمشده ای که خواهی یافت
        درود بر مسیحای مقدست. خندانک خندانک
        محمد قنبرپور(مازیار)
        پنجشنبه ۸ آبان ۱۳۹۹ ۲۲:۳۵
        مسیحای دل سلام دوباره
        دور که میشوی تلاطم شوم بختک میشود
        مینشیند روی این خانه
        مثل جغد شوم
        دور که میشوی باران دیگر خیس نمیکند
        میسوزاند پیکر شعرمان را
        مثل باران اسیدی
        دور که میشوی کلاغ ها ابستن میشوند
        و چقدر جای چکاوک خالی میماند
        مسیحای دل
        عاشقتم
        همین خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۴۰
        سلام مازیار همچنان نگرانت هستم برات شمع روشن کردم اینجا یه امامزاده بالای کوه است کوچک و پر از ذرات نور ......تو عاشقی پس ناز نکن بگو یا هو
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۱۶
        مازیار اون روز گفتی آگه میشد زنگ میزدی جی می میلم پروفایل هست خیلی وقته کار نکرده چون پنج سال نبودم سایت به نظرم الان فعال باشه پیام بدی شماره میدم .واتساب دارم ولی شماره واتساب شاید ممنوع باشه وگرنه برات میگم خصوصی .....اینجا نوشتم شاید به چشمت خورد جواب دادی نگرانم
        ارسال پاسخ
        علی معصومی
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۵۱
        درود ها و ارادت
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۵۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۴۰
        سلام سپاس استاد
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۱۰
        سلام و درودها🌺
        باخوندن احساس ناب شما این شعر از قیصرامین پور درذهنم آمد

        با توام
        ای لنگر تسکین !
        ای تکانهای دل !
        ای آرامش ساحل !
        با توام
        ای نور !
        ای منشور !
        ای تمام طیفهای آفتابی !
        ای کبود ِ ارغوانی !
        ای بنفشابی !
        با توام ای شور ، ای دلشوره ی شیرین !
        با توام
        ای شادی غمگین !
        با توام
        ای غم !
        غم مبهم !
        ای نمی دانم !
        هر چه هستی باش !
        اما کاش...
        نه ، جز اینم آرزویی نیست :
        هر چه هستی باش !
        اما باش!
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۴۱
        سلام
        عجب شعر زیبایی ممنون
        خدا را شکر برای بودنت
        ارسال پاسخ
        مسعود میناآباد  مسعود م
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۵۷
        درود ها
        جناب مسیحای عزیز
        بسیار زیباست و شور انگیز
        --------------------- خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۵۵
        سلام استاد خوش آمدین
        ارسال پاسخ
        مینا فتحی (آفاق)
        جمعه ۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۹:۵۴
        درودا جناب الهیاری
        قلمتان بسیاااااار توانمندست و ذهن زیبایتان خلاق
        ترکیبی از تشبیه و استعاره و تناقض و...
        استادانه بود مرحبا

        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۵۶
        سلام استاد بانو افتخاریست برای ما
        ممنون که هستین
        ارسال پاسخ
        درویش حسین ندری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۳۷
        عاااااااااااااااااالی بود احسنت بر شما



        🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۵۶
        سلام سپاسگذار
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۳۸
        عالی نگاه شماست
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
        سلام
        خوبی رفیق
        افرین ...افرین .....افرین
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۵۷
        سلام بی وفا رفیق

        خوش آمدی
        دانیال فریادی
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۲۲
        سلام دوست من
        مثنوی ت را خواندم

        و این سطرح اشک من را در اورد

        شریه تر از احساس پرنده ای که جا مانده است از معصومت پرواز..... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک



        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک



        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        همیشه شاد وسلامت بمانید دوست سریف من خندانک خندانک
        دانیال فریادی
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۳۱
        شریف تر از احساس پرنده ای که جا مانده از معصومیت پرواز به غربتی پرتاب می شود

        من به اندازه همه خنده های مردم جهان گریسته ام خندانک خندانک خندانک

        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۳۸
        سلام دوست من قدم رنجه فرمودی دست خوش
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۴۱
        سلام شاعر گرانقدر
        درودخدا برشما احسنت
        چون همیشه عالی مرحبا خانه ات آباد
        دستمریزاد درپناه حق باشید باخانواده آمین
        زنده باد زندگی خندانک خندانک 🙏🥀🥀🥀🥀🥀
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۱۰
        سلام استاد بانوی بی ریا ممنون که هستین
        ارسال پاسخ
        الهام امریاس
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۳۳
        درودها بر استاد مسیحا و شعرهای فلسفی و‌جاودانه اش

        پوزش میخواهم دیر رسیدم

        بقول ارسطو
        هدف هنر بازنمایی ظاهر پدیده ها نه ،بلکه نمایش درونی مفهوم آنهاست
        و این هنر والا در سطر به سطر شعرشما متجلی ست.


        سپاس بابت اشتراک این آثار ارزشمند خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۱۰
        سلام بر ساحره غزل

        زیبایی باید در نگاه شما باشد نه در چیزی که بدان می نگرید. ..شکسپیر

        صحت جان
        ارسال پاسخ
        محمد خسروی فرد
        شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۹ ۲۳:۵۴
        درود
        خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۰:۰۸
        سلام محمد امین سپاس
        ارسال پاسخ
        پرستو پورقربان (آنه)
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۰۲
        این روزها انگار دارم پی می برم به قدرت کلمات ...
        اگر بگویم بیش از ۲۰ بار این شعر را خوانده ام و هر دفعه گویی که بار اول است و کلی روح نواز،دروغ نگفته ام..
        هر بند و جمله و اصلا هر ترکیب و کلمه به خودی خود در جایگاه کتابی است از مفاهیمی که شاید برای هیچ کس غریبه نیست و شاید اصلا همه روزی چند بار به نوعی با زبان خاص دل به آن فکر میکنند ...
        مسیحایی که توانسته و‌میتواند این عمق از احساسات را به دوش واژگان به جان دل بنشاند قطعا اسطوره است و‌ من به بیداری ذهن آگاهش ایمان دارم



        خندانک
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۴۷
        سلام آنه حدود پنج سالی که سایت نبودم حتما یادت میاد کلی با خودم جنگیدم تا عقده های زود رنجی و اخلاق تلخ که زاییده تنهایی زود رس و بقیه ماجراها که همون زمان شنیده بودی .....با این رشته ا بیات نیست تخصصم یهو افتادم در سیاه چاله ای پر از مثنوی و هفت پیکر و شمس و حافظ و چرا هایی وحشتناک و شناخت و که نه نمایش و کارگردانی و نه ورزش و حتی مقام های مختلف هنری ورزشی ووووو نشد از اون چاه خلاصم کنه از طرفی به قول حافظ طی این مرحله بی همرهی خضر مکن ...بی استادی و هی مطالعه و مدتیشن و خلسه و وو خلاصه اگر مینویسم تنها فرار از خودم است اینا یک هزارم حرفای تلنبار شده در ذهنم نیست .صد بار دندان ببر نوشته پاتوییچل را خواندم باور کن ...ارابه و سوی و هفت اورنگ ووووو خلاصه نمیدونم انگار یه چیزی میکشه دنبال خودش ..مدتی نمایش نامه فلسفی و خاص مونولوگ و ورزش رزمی و فکری همه کار کردم .....اما یادم نرفته یک بعد من انسان با همه خوبی و بدی و شادی و غمش .......روزی عارفی سر قبر دوستش گریه میکرد مردی گفت فکر میکردم عارف ها گریه نکن مرد میگه عارفم ولی الان غمگینم و گریه نیاز داره وجودم ...میخوام بگم انگار جایی راه را گم کردیم نباید انسان به اینجا ختم میشد فلسفه هبوط این نبود ...دور شدیم از طرح الهی وجودمان که باید پیدا کنیم باید برسیم به اینکه همه ما جزیی از یک کل واحدیم و هیچ جدایی نیست اما گم شدیم مفهومی گم
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۴۹
        دیریست دلم در گرو ناز پری هاست
        روشن شده چشمم که نظر باز پری هاست
        دیوانه شدم با پریانم سر و سریست
        لب تر کنم اینجا پر از آواز پریهاست
        جنات نعیم است گریبان کلیم است
        پردیس مگر در یقه باز پریهاست
        ای دختر شاه پریان خانه ات آباد
        زیبایی تو خانه برانداز پریهاست
        هر بافه زلفت شجره نامه جنی ایست
        چشمان تو دنیای خبر ساز پریهاست
        من راز نگهدار ترین دیو جهانم
        آغوش تو صندوقچه ی باز پریهاست

        از کتاب شجره نامه یک جن بدیع
        پرستو پورقربان (آنه)
        پرستو پورقربان (آنه)
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۲۱:۴۲
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        خوشحالم حداقل کسی هست مثل آدمایی که در شهر غریب و دور ناگهان قیافه آشنایی را ببینند انگار همه دنیا سهمشان میشه حداقلش مثل اینه که تکه تابلو و نشانی کتیبه ای سر راهشان می یابند و میفهمند این بادیه تنها نیستند و گذری هست و مسیرشان برعکس نیست .ممنون بانوی عارف یاد خانمی که در کتاب ملت عشق رقم میخوره زندگیش
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۱۶
        همین که خودت نیستی یعنی راه را درست اومدی از خود آدمیت در بیا تا ببینی طیران آدمیت . نبود شدن آغاز بود شدنه و لجوج بودن جزیی از غریزه ماست حتی شمس با آن همه بزرگی وقتی ناراحت بود داد میزد عصبانی میشد اشک میریخت در مقالات شمس خواندم عارف بودن مغایرتی با همراهی با شکل و فریضه جسم خاکی نیست .پس آن که هستی در حقیقت روحانی و سکوت مقدس خود مهم است ...نه نقش بازی کردن وقتی عصبانی هستی باید عصبانی باشی این خط درست رشد کردن است نه سد راه شدن مگر برای خودت قابل تحمل نباشد نه به خاطر دیگران و نامت .....ما در اصل آدم هستیم با احساسات و عواطف مشخص این تضادی با جلوه روحانی ما ندارد
        مسيحا الهیاری
        يکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۲۷
        من نه منم نه من منم ......تو نه منی نه من توام
        من ز تو ام تو از منی ....ما و منیم نه ما منیم
        دیالوگ نمایشنامه ام بود ..... به نام هیچی پر از همه
        اعظم قارلقی
        دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۳:۳۱
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۰۰
        سلام
        سپاس
        ارسال پاسخ
        غلامرضا مهدوی (مهدوی)
        دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۰۲
        درودها بر شما
        زیبا بود و ژرف
        نقادانه، کمی تا قسمتی مأیوسانه
        و در فراز پایانی کمی تا قسمتی امیدوارانه
        اما خواندنی بود و قابل تحسین
        موفق باشید وبسرایید
        هر روز بهتر از دیروز
        جسارتم را ببخشید
        خندانک
        خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۰۰
        ممنون استاد لطف کردین
        ارسال پاسخ
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۲:۰۰
        ممنون استاد لطف کردین
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۹ ۲۳:۴۵
        درود بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۵۹
        درود استاد
        ارسال پاسخ
        اميرحسين علاميان(اعتراض)
        سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۹ ۱۵:۰۲
        درود جناب مسيحاي عزيز
        شعرهايي هستند كه نميشود به راحتي و بدون درنگ از كنارش عبور كرد،مثل اشعار خودتان
        اساساً رسالتي بر دوش دارند كه خود شاعر هم حتي نميداند چه طور و چگونه قرارست
        با افكار مخاطب ارتباط برقرار كند،وقتي شعر خوبي ميخواني كه فلسفه ي ( من كه هستم)
        را در پس پرده نهان دارد ،نميشود تحسين نكرد،هم شعر و هم سوالات مهم و جدي بشريت
        درود بر قلم سبز شما خندانک
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۵۹
        سلام امیر سپاس از همراهی عالمانه ات لطف کردی
        ارسال پاسخ
        رامینه خوشنام
        سه شنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۹ ۲۳:۱۶
        درد جناب مسیحای عزیز
        چقدر زیبا و استادانه بود
        پر از واژه های زیبا
        لذت بردم ازخواندن شعراز قلمت زیباتون🌹🌹🌹🙏
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۵۸
        سلام ممنون از لطف عالی افتخار دادین
        ارسال پاسخ
        فروغ فرشیدفر
        پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۹ ۱۷:۲۴
        بیچاره شعر را کاش زبان سخن گفتن بود !!!

        درود بر مسیحای شعر ناب🌹
        نفسی مسیحایی درشعری مسیحایی...
        زیبا وپر ازحرف بود.
        🌹🌹🌹🌹
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۵۸
        سلام بر فروغ هستی
        سپاس برای بودنتان ممنونم
        ارسال پاسخ
        سارا وطن زاده  ( بوتیمار)
        يکشنبه ۱۸ آبان ۱۳۹۹ ۰۲:۰۸
        دلم سیب میخواهد...
        عشق تاوان کمی نیست که پدرمان مرتکب شد مسیحا...

        ۰(فکر نمیکردم یکسال بعد د رهمان تاریخ بیان خودتان را در نظر شعری از خودتان بنویسم. همزمانی قابل گفتنی بود)
        لذت بردم قلمتان مانا
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۵۸
        سپاس از این همه لطف بی ریا
        ارسال پاسخ
        مریم کاسیانی
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۰۰:۲۹
        سيب دلم براي تو ای دوست، لك زده است🍎
        مسيحا الهیاری
        مسيحا الهیاری
        شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ ۱۱:۱۳
        سیب دلت را حالا که لک زده به هوا پرتاب کن عشق را با خود به حیاطمان میآورد
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        9