سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        کودکی گمشده

        شعری از

        آذر مهتدی

        از دفتر دستهای خالی من نوع شعر شعرناب

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۲۱:۰۵ شماره ثبت ۹۱۱۵۲
          بازدید : ۲۴۸   |    نظرات : ۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        کودکی گم کرده ام
        درسالیان دورتر
        خاطراتش با من است
        اما کمی مخدوشتر
        شاد بود و چست و چالاک
        گرم بازی می پرید 
        بالا و پایین
        بچگی می کرد بسیار
        بچگی بس بود شیرین
        تا گرفتار قفس شد
        در حیاطی رو به دیوار
        خانه ها کوچک شدند
        کوچکتر از گور
        سرد شد اما روابط
        سخت ناجور
        درکنار هم   همه  با هم
        درون خانه بودند
        پشت دیوار و دری که 
        بسته بودند
        هیچکس از دیگری حالی نپرسد
        سخت سرد است ارتباطات
        پای مهر؛ بسیار لنگ است
        کودکی گم کرده ام
        یکهو میان شهر ماندم
        از هیاهوی شبانه
        تا سحرگاهان نا امن زمانه
        دود و آهن 
        بوق ماشین های کهنه
        می کند دودش فضا را باز تیره
        حالم از این شهر پردود
        بس گرفته
        کاش بودم روستایی
        گرچه خالی مانده اند
        متروک و ویران
        کاش بودم خارج از 
        این شهر غم آلوده ی 
        پر از سیاهی
        قاب عکس کودکی هایم شکسته
        خاطراتم گمشده
        در ذهن مخدوش پرنده
        بال و پر سایم
        مگر درد پرو بالم بگیرم
        دردهای مفصل
        بی استخوانم را بگیرم
        چه خبر از محضر
        مهر و محبت
        مادرم را گاه یادی می کنم
        اما به خود گویم همینم
        درد دارد استخوانم
        نفسم مانده درون سینه ی 
        مسلول بیمارم
         پنجه هایم
        تک به تک درگیر درد است
        دستهایم 
        سر درآغوش همند 
        تنها پناهم
        نیست دستی که دستم را بگیرد
        با خبر گردد از این حال خرابم
        شاید از آن کودک 
        گمگشته ام یک سر نخی
        دارد!!
        دهد دستم
        ذوق و شوق کودکی ها را ببخشد 
        باز در جانم دوباره 
        بار دیگر
        تا بگردم در پی آن روزهای رفته از دست 
        تا بفهمم من که هستم؟
        شاخه ی تردی به دست باد و توفان
        یا تن سخت قطور یک درختم
        سبز سبزم  من که هستم ؟
        دوم اسفند98 آذر.م
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۱۷
        درود بانو
        رحلت نبی گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) را تسلیت عرض مینمایم
        التماس دعای فراوان دارم خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۳۷
        درود بر شما استاد گرانقدر
        سپاس
        التماس دعا
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۹ ۱۵:۲۰
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما

        شعر دوست ببین
        همچو گلستان شده است
        این دل دیوانه ی من
        چه رقصان شده است
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۳۹
        درود بر استاد گرانقدر
        سپاس از هدیه زیبایتان قلمتان سبز
        بسیار زیبا
        ان شااله همیشه شاد باشید
        ارسال پاسخ
        محمد قنبرپور(مازیار)
        جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۹ ۱۹:۱۳
        سلام شعری قوی پر احساس خاطره انگیز
        سروده تان بلند و جذاب بود
        هزاران درود خندانک
        آذر مهتدی
        آذر مهتدی
        سه شنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۹ ۰۷:۴۰
        درود بر شما
        سپاس که با صبوری خواندید
        خوشحالم که پسندیدید...
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال
        نادر امینی (امین)

        نسیم عطر قرانی بهارم می کند هردم چو برخوانم یکی آیه زاسرابا دم وبازدم

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4