جامانده ام ...
باز دلم شوق عبادت گرفت
شوق قدم های ارادت گرفت
باز دلم تنگتر از سالِ قبل
حال و هوایی چو شهادت گرفت
باز نشد راهی کویت شوم
زائر آن بُقعه، به سویت شوم
باز نشد همسفر عاشقان
پای برهنه، به نکویت شوم
جامانده شدم، ای پسر فاطمه
رانده ز هر کس، پسر فاطمه
بیچاره و دلتنگ پی موکبی
شاه کرامت، پسر فاطمه
آقا دل من خسته و درمانده شد
از کنج حریمت چه کنم، رانده شد
آنقدر گنه کردم و عصیان گری
بد کردم و افسوس که جامانده شد
مولا چه شود گر بدهی تحفهای
آقا چه شود تا بدهی نامهای
زهرا شفاعت کند این روسیاه
ارباب، تو این بار مرا خواندهای
حال دلِ بشکستهی من را ببین
این گریهی پیوستهی من را ببین
چندسالیست دوباره برگشتهام
بیچاره دلم، ضجهی من را ببین
اشک ها نازکشت یا حسین
بغض ها ملتمست یا حسین
آوارگی روح و دلم تا کجا!
مشتاق ضریحت شده ام، یا حسین
بین الحرمین سعی و صفای دلم
الحق که بهشت زیر پای دلم
از شوق طواف حرمین، بی امان
بوسیدن ششگوشه هوای دلم
آقا تو ببین بی کس و درمانده ام
در زمرهی خوبانِ تو ناخوانده ام
اشک هایم که دهند این گواه
بی مایه ترینم چه کنم، راندهام
مولای شهیدم تو پناهم بده
ارباب کریمم، تو راهم بده
دلخسته و دلتنگتر از هرکسی
ارباب بیا، آنچه که خواهم بده
محمد مهدی ناصری
اربعین ۱۳۹۹
التماس دعای فراوان دارم