يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
آخرین اشعار ناب بهاءالدین داودپور تخلص بامداد
|
در ایام رنگی و پر نقش عالم
سرمست و خوشست احوالم
بایادخوش گیسوکمند نگارخوش خالم
براوج سپهر میکشم پر
چون پر پر و بالم
گلعذارم
دنیایی از عشق، خاطره دارم
پاییز هرسالم
.....
یاد آن روز بخیر
آمدم سویت عجول و بی طاقت
مقابل پنجره کوتاه اتاقت
با ذکر خوش نامت
ناگه پرده ها هریک به کناری رفت
آمدی اینبار آهسته و راحت
پر شور و خندان و با صلابت
از سر لطف و عنایت
گشودی پنجره دل و جانت
گفتمت ای همای سعادت
بامن بیا تا رویم به سیر و سیاحت
میان همه رنگها به ضیافت
ای من به فدای نام و طرز نگاهت
خنده کردی گیسو افشاندی از سر مهر و صداقت
جان فدای چشم سیاهت
مدتی هست که دل کرده عادت
به شوق روی ماهت
همه شب ذکرلبم نام و یادت
دنیایی از عشق ،خاطره دارم
پاییز هرسالم...
دست دردست هم با پایی پیاده
افتادیم وسط جاده
باعشق و بااراده
بی تکلف آهسته و ساده
گفت و شنود ها داشتیم ....
حاشیه جاده
نارنجی،سرخ و زرده
چه دنیای زیبایی
رقص برگ و می و باده
نگارم دلش سرخ و سبز
پر شور و شاده
دنیایی از عشق ،خاطره دارم
پاییز هرسالم..
نشستیم کنار جوبی
سر و دست زدیم آبی
پریدیم از روی تکه سنگی
رسیدیم کنار کلبه چوبی
کردیم فراهم آتش و دودی
خوردیم چایی داغ و لب سوزی
با رمز و راز کردی گیسو باز
گشت کلبه لبریز از عطر و عنبر و عودی
تو بودی
دادی ام از سر لطف و محبت چند بوسه
دنیایی از عشق، خاطره دارم
پاییز هرسالم...
بهاالدین داودپور.بامداد
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بزرگوار این سروده بسیار زیبا و دلنشین است جسارتاوزن و آهنگ نیمایی دارد؟ | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.