يکشنبه ۴ آذر
بگویم به تو یکبار هم تولدت مبارک شعری از بهزاد ساوانا
از دفتر دلنوشته و کمی شعر نوع شعر نیمائی
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۹ ۲۱:۵۹ شماره ثبت ۹۰۵۶۸
بازدید : ۳۰۲ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب بهزاد ساوانا
|
قطره قطره
روزی که تو آمدی به دنیا
من زیر باران
شعری میسرایم برایت
هرگز نشد باشم و ببینم
چشمان سیاهت را
وقتی به تو میرسم و میگویم
روزی دنیا زیباتر شد
که تو پا گذاشتی به اینجا
تویی که معنی بارانی
وقتی روی گل سرخ میبارد
دستانت را خواهانم
هر وقت حالم مثل امروزه
آسمان امروز بارانیست و جشن و سرور
میباره باران از آن کرور کرور
دنیای من سیاه و سفیدی بیش نبود
تو را که دیدم در روز تولدت
همه رنگهای جهان پاشید روی پیراهنم
آرزو به دل ماندم
بگویم به تو یکبار هم
تولدت مبارک
مثل آرزوی کودکی
که هرگز پدرش برای او
دوچرخه ای نخرید
مثل آرزوی گل شمعدانی که
پژمرد و کسی به او نگاهی نکرد
نمی دانم چرا اما
هر روز با دسته گلی
لب جاده منتظرت هستم
با لبخندی بر لب
و چشمانی پر از اشک
چشم دوخته به جاده ای که تو
را آخرین بار آنجا دیدم
شاید از کنارم رد شوی و
من بگویم ببخشید
فقط خواستم تولدتان را تبریک بگویم
و دسته گل را تقدیمتان کنم و
بروم تا همیشه
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و سرشار از احساس بود
دستمریزاد