پنجشنبه ۶ دی
خدای من شعری از علی اصغر جودان(جاوید)
از دفتر غزل نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۸ شهريور ۱۳۹۹ ۲۲:۳۶ شماره ثبت ۹۰۲۹۴
بازدید : ۲۹۴ | نظرات : ۱۵
|
دفاتر شعر علی اصغر جودان(جاوید)
آخرین اشعار ناب علی اصغر جودان(جاوید)
|
دست خود را چون به آن انبوه گیسو میکنی
چشم دنیارا همی آن سو واین سو میکنی
چشم مست و نازنینت را که میبندی به هم
عشقو مستی را نهان در کنج پستو میکنی
گفته بودم میشوم عاقل ولی ممکن نشد
تا توغمزه بر اسیر چشم و ابرو میکنی
تا تو میخندی هزاران غنچه میخندد به باغ
چون تو دنیارا عجین بوی شب بو میکنی
جسم بی جان از نفسهایت مداوا میشود
چون تو با حُرم نفس افسون وجادو میکنی
چشم برکه هرشب از مهتاب روشن میشود
بهتر از مه میدرخشی و هیاهو میکنی
دین و دنیایم شدی با این همه اعجاز که
بالب عنابی وآن خال هندو میکنی
مثل بارانی به صحن سینه میباری تو عشق
سینه غمدیده ام را آب و جارو میکنی
|
|
نقدها و نظرات
|
به بنده لطف دارین استاد🌷🌷🌷🌷🌷 | |
|
ممنونم استاد عزیز از توجهو لطفتون چشم درستش میکنم 🌷🌷🌷🌷 | |
|
درود بیکران محضر بزرگوارتان جناب جودان بنده شاگردی بیش نیستم. "مُرده افتاده برخاک از نفسهایت مداوا میشود" این مصرع براستی زیباست، منظور حقیر این بود که خود واژه ی مداوا درباره ش فکری بشود. مثلاً احیاء "مرده افتاده بر خاک از نفسهای تو احیاء می شود" چون احیاء به معنای زنده شدن مرده است، به گمان حقیر، می توانست معنای زیبای موجود را، اندکی بهبود ببخشید. البته آنچه جایگزین کردید هم زیباست. قلباً ارادتمندتان هستم. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
زیباقلم زدید