سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        تهی شده

        شعری از

        محمد ردایی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۰۶ شماره ثبت ۸۹۱۳۳
          بازدید : ۳۷۶   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد ردایی
        آخرین اشعار ناب محمد ردایی

        آمدم شعر بگویم سخن از یادم رفت
        ماه و مهرو و مهان از همه عالم رفت

        آنقدر چشم براه شب یلدا ماندم
        که غزل خشک شد و فال از افکارم رفت

        من که در عاشقی و مهر زبانزد بودم
        عشق و مهر و دل و دینم همه از یادم رفت

        روزگاری است دلم بند نفسهای کسی است
        نفسم تنگ شد و آه از اعماقم رفت

        عاقبت توبه شکستم می نابی خوردم
        دل به دریا زدم و بوسه از البابم رفت
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۲۵
        به شعر ناب خوش آمدید
        موفق باشید خندانک
        محمد ردایی
        محمد ردایی
        جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۳۰
        خیلی ممنونم
        ارسال پاسخ
        سلمان مولایی
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۰۶
        سلام

        و

        خوش آمدید ...

        قالب شعر در ظاهر امر غزل است و شاعر به درستی وزن را رعایت کرده است و علاوه بر آن در هر بیت از شعرش موازنه های خوبی ایجاد کرده است و شروع و پایان تصاویر را به خوبی چفت و بست کرده است و زبان روان اش دلیلی شده است برای همراه شدن خواننده با او اما در خصوص قوافی باید بگویم که کلمات یاد ، عالم ، افکار ، اعماق و الباب هیچ کدام با دیگری هم قافیه نیستند و صرف افزوده شدن میم ضمیر به آن که دارای کیفیتی عارضی ست و نه ذاتی خود کلمه ، قافیه ایجاد نمی شود و مثلا
        یاد و باد
        عالم و حالم
        افکار و انکار
        اعماق و اغراق
        الباب و شب تاب
        می توانند هم قافیه باشند و دقیقا در عالم و حال م علاوه بر میم که در حالم عارضی ست و در عالم اصلی آل هم جزو حروف قافیه می باشد تا شرط درستی قوافی به جای آورده شود ...
        نکته ی دیگر واژه ی الباب است که با توجه به واژه های پیش از خود باید جمع مکسری باشد برای لب که اگر چه دارای زیبایی است از آن جهت که ذهن را به چالش می کشاند ولی از نظر فنی واژگان فارسی نمی توانند به شیوه واژگان عربی به صورت مکسر جمع بسته شوند و اصولاً این نوع جمع مختص به زبان عربی ست ...

        با سپاس فراوان از شاعر گرامی ...
        محمد ردایی
        محمد ردایی
        جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۳۱
        ممنونم از توجه شما و تشکر بابت تذکرات بجا
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل زندیه شاهین
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۴۶
        درود بر شما
        بسیار زیباست خندانک خندانک
        محمد ردایی
        محمد ردایی
        جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۲۹
        سپاس
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۰۹
        خوشآمدید
        شعرتان
        بردل ما نشست
        همیشه سرافراز باشید
        درود بیکران
        خندانک خندانک خندانک
        محمد ردایی
        محمد ردایی
        جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۴:۳۲
        ممنونم
        ارسال پاسخ
        محمد ردایی
        محمد ردایی
        جمعه ۳۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۷:۲۹
        ممنون از لطف شما
        ارسال پاسخ
        محمد ردایی
        سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۸:۵۲
        ممنون از لطف شما
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6