چشمانِ غزلبارت شعرِ ترِ گویاییست
زلزلزدنِ چشمت، دارای چه گیراییست
غم از دل من بُرده، ماتم به سر آورده
ای دختر لُر! لهجهت موسیقیِ دریاییست
آرامشِ محضی که من را به بغل گیری
در وصف نمیگنجد، آنلحظه،...تماشاییست
شکلِ دهنِ غنچهت افزوده به زیبایی
هُرم نفس تازهت طعمِ خوشِ نعناییست
نقاشیِ جادویِ انگشتِ خداوندی!
همراهیِ من با تو رؤیایی رؤیاییست
با هر نفست جانی بر پیکرِ بیجانم
جانم به فدای تو! آن دم چه مسیحاییست!!
خوشوقتم از این بختم، شادم که تو را دارم
همدم شدنِ با تو درمانگرِ تنهاییست
#حامدخنجری_عیدنک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
موفق باشید