سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        لوطی

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۱۰ شماره ثبت ۸۸۹۴۵
          بازدید : ۵۴۳   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        لوطی
         
        زیرِ یک درخت توتی
        یه لوطی
        با سیبیلِ آویزون
        با یه هیبت وصفایی ،
        حسابی میزونِ میزون
        کلاه برسر،
        اندکی کج ، لبه دار
        یه دستمال به روی گردن ،
        رنگش جگری و نقش دار
        پیراهن ، سفیدِ یکدست
        کت شلوار،
        سیاهِ یکدست
        کُت رو شونه  
        که مثلِ " یک کَتی " شدن
        بود برای لوطی گری اش
        یک نشونه
        روی پنجه های پا ، نشسته بود
         
        لوطی
        با لحنی و با رِنگی و سوتی
        حرف میزد ،
        با یه محبوسِ قفس ،
        یک طوطی
         
        یکباره یه دخترِ،
        چادر کُدَری
        شیرین به سانِ شکری
        عفیف ، نه جنسِ دَدَری
        از جمله آنهایی که ،
        دائم دارند ، در لاک ، سری
        همیانه ی جانِشان پُر است ،
        ازسیم و زری
        پیداش شد دریک گذری
        که لوطی انداخته بود ،
        بی قصد ، به آنجا نظری
         
        یه نامرد ،
        یه نالوطیِ بی شرف ،
        دنبالش بود
         
        متلک وار به دختر میگفت :
        آخرنمیدونی که چه جوری ،
        درآوُردی ،
        از من پدری
        از وقتی، چشمم به تو افتاد ،
        شدم دربدری
        برام تو عادی نیستی ، تاج سری
         
        باقی مهملات ، که من بنا نداشتم وندارم
        ز بَهرَش شرحی بدهم ، چونکه حرامست ،
        برایش کنم یک قطره ی جوهر هدری
         
        اَخم و اشکِ التماس آمیزِ دختر می گفت :
        کمک میخواهم ازَت ، ای لوطی
        لوطی جَستی زد و رفت ،
        بسمت وسوی نکبتِ نالوطی
        اول تَشَری زد به دختر، که برو
        بعد به نالوطی گفت :
        به تو من حکم نکرده بودم که دگر، هیچ زمان ،
        خصوص اینجا، زیرِگذرِ باحرمتِ لوطی صالح ،
        نده سوتی ؟  
        مَردیکه ی نالوطی !
        به محض اینکه نالوطی ،
        به لوطی گفت قوطی
         
        جنگ مغلوبه شد
         
        دیگر آنجا دختری نبود از بهرِ ریا
        همه ازغیرت بود
        غیرت ازبرای لوطی یک رسم ،
        یک آئین بود
        دیگر آنجا پُر شد ازخون ، آنهم چه خونی !
        خونی بی ریا
         
        چه مرامِ خاصی داشت آن لوطی
        جاریِ دو خون که سوی همدگر می آمد
        چاقواش را بین آن حائل کرد،
        تا که مخلوط نشود ،
        خون یک لوطی با نالوطی
        .
        .
        .
        دیدِ شاعرانه ام  پُر احساس
        چرخید به سمتِ طوطی
        طوطی رِنگ گرفته بود و،
        به حرارت می گفت :
         
        نازِ غیرتت لوطی
        حقش بود ،
        مَردیکه ی قوطی
        بی غیرتِ نالوطی
         
        بهمن بیدقی 99/5/11
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد حسین اخباری
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۰۶:۵۹
        موفق باشید
        خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۰۵
        با سلام وعرض ادب بزرگوار
        شما هم همینطور
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۰۲
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        حکایت لوطی و نا لوطی
        داش آکل های گذشته خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۰۶
        باسلام وعرض ادب بزرگوار
        هزاران سپاس از لطف و محبتتان
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۵۲

        بداهه ای تقدیم شمااستاد گرامی
        به جمع بلبلان شعرت بخوانند
        شوند بیخودزخود مست ازهزارا
        تودانی شعرهایت برچه ماند
        بسان عنبروچون مشک سارا
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۰۴
        باسلام وعرض احترام استاد بزرگوار
        هزاران سپاس از لطف و بداهه ی زیبایتان
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۲۴
        درود فراوان جناب بيدقى عزيز 🌹
        بسيار زيبا بتصوير كشيده ايد وپر محتوا 🌹
        در پناه حق 🌹
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۰۵
        باسلام وعرض احترام استاد بزرگوار
        هزاران سپاس از لطف و محبتتان
        دست حق بهمراهتان
        ارسال پاسخ
        مرغ آمین
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۴۱
        درود
        بسیار زیبا خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        زنده باشید💙
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        پنجشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۹ ۲۰:۰۰
        باسلام وعرض ادب بزرگوار
        هزاران سپاس از لطف و محبتتان
        ارسال پاسخ
        غلامحسین جمعی
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۱۹
        درودو سپاس بر شاعر فرهیخته و بزرگوارم

        جناب بیدقی

        دست مریزاد عزیز

        زیبا و دوست داشتنی است و ارزشمند

        با مهرو ارادت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        جمعه ۲۴ مرداد ۱۳۹۹ ۱۹:۱۲
        باسلام وعرض ادب بزرگوار
        هزاران سپاس از لطف و محبتتان
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        فاضل فخرالدینی تخلص (مالک)
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۰:۲۸
        درود بر شما بزرگوار
        زیبا و دلنشین بود
        پاینده باشید استاد گرانقدر
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۵۴
        باسلام وعرض ادب بزرگوار
        هزاران سپاس از لطف و محبتتان
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۴۷
        سلام و عرض ادب
        بسیار زیبا و آهنگیم
        دستمریزاد جناب بیدقی گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۱۵
        باسلام وعرض ادب بزرگوار
        هزاران سپاس از لطف و محبتتان
        سلامت باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2