درودو سپاس بر عزیز بزرگوار و فرهیخته ام
جناب ابراهیم هداوند
به هیچ وجه قصد چالش ندارم و عروض را هم می شناسم
ولی دنبال موسیقی شعر می گردم و روانی خوانش و سلاست شعر
وگرنه هر نوشته ای را می شود یک فرم و شکل عروضی برایش
درست کرد مثلا همین شعر را که شما به ارکان پنج هجایی تقطیع کردید
البته همین بیت اولش را ، من چنین تقطیعش می کنم
کسی که تا سایه افکَنَد شب نمی کند غیرِ رم مجسّم
(ک، سی، ک، تا)( سا، ی، اف، ک)( ند، شب)
( ن، می، ک، ند)( غی، ر رم، م)( جس، سم)
مفاعلن فاعلاتُ فاعل
نگردَدَش ردّ پای ما در مسیر پر پیچ و خم مجسّم
(ن،گر، د،دش)(رد، د ، پا، ی)( ما،در)
(م، سی، ر،پر)(پی،چ،خم، م)( جس، سم)
مفاعلن فاعلاتُ فاعل
که یک وزن دوری است
بحث بر سر راحت و سلیس خواندنش است . عزیز بزرگوارم
وصحبت اصلی این است که وقتی این همه وزن های موجود
داریم و مثلا حافظ از یک تعداد معین آن سود برده اند .
چون هم دارای موسیقی خوبی وروانی هستند و هم نشاط انگیزند
وگرنه سیمین بهبهانی هم 23 وزن جدید بوجود آورده و بر اساس
آن ها هم غزل و مثنوی سروده اند که هم خواندنشان مشکل است
و هم ارزش افزوده ای ببار نیاورده اند چون موقعی یک وزن
جدید دارای ارزش است که اولا رایج گردد و شاعران راغب
باشند از وزن های موجود روی گردانند و به آنها روی آورند
دوست داشتم که آن عزیز مستقیما خودم را مورد خطاب
قرار می دادید و به شکل کنایه ای بحث نمیکردید .
و در انجا میفرمودید افراد دیگری هم اگرمشکل دارند
به این شکل بخوانند .
شما اگر اندکی توجه کنید متوجه می شوید که اکثر غزلهای
خوب را وقتی می خوانی خود شعر دارای موسیقی زیباتری
دارد تا موقعی که ارکان تقطیع شده اش را می خوانی،
در صورتی که در این غزل کار برعکس است
با مهرو ارادت
آموزنده و زیبا بود
دستمریزاد