سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        ( بخشایش )

        شعری از

        سید علیرضا خوانساری(بیدل)

        از دفتر دیوان بیدل نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۱ ۰۸:۵۱ شماره ثبت ۸۸۸۸
          بازدید : ۷۸۸   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید علیرضا خوانساری(بیدل)
        آخرین اشعار ناب سید علیرضا خوانساری(بیدل)

        تل انبار دلم عشق علی بود

        همه دار و ندارم آن ولی بود

        ---

        زبعد او حسن بودست عشقم 

        حسینم کشته قوم شقی بود

        ---

        همه عشق خدایی آن بتول است

        وپیشاپیش  ,آن خیر النبی بود

        ---

        خداوندا به اصحاب کسایت

        نگین حلقه انگشتری ام آبی بود

        ---

        خداوندا تو را سوگند دارم اصفیارا

        همه خیر الرسل , مرسل صفی بود

        ---

        رهایم کن از این دنیای دانی

        که ترسم آخرت را من شقی بود

        ---

        نگهدار آبرویم نزد خوبان

        مگو اسرار من کلا بدی بود

        ---

         

         

        تو دانی من ندارم آبرویی

        همه زشت و پلشتیها خفی بود

        ---

        به مردم من همه کارم  ریایی

        تظاهرها همه بر بیدلی بود

        ---

        خداوندا  تو  دانی  مبتلایم

        همه زشتی به دل هم مختفی بود

        ---

        خداوندا  نبودم  از  تو  نومید

        که  دانم  یاس هم شرک خفی بود

        ---

        به  توحید  تو   دل بود و زبانم

        ز  شرک و کفر  تو  پاکم دلی  بود

        ----

        خداوندا  چو  من تسلیم توحید

        مبری شرک و آن کفر خفی بود

        ---

        تو  بگذر در میانه  هر چه  بودست

        کز اغماضت به دل شور و شری بود

        ---

        ندارم  من  امیدس  از  خود  و کَس

        که امیدم  به  تو من  مشتری بود

        ----

        بدیها  کرده ام  در محضر تو

        چو عفوت باشدم من  سَروَری بود

        ----

        به  بخشایش  دلم  امیدوار  است

        گناهان از صغیر و یا کبیرش  ازرقی بود

        ------------------------------------------------

        ازرقی = کوری . نابینایی . چشم سفیدی . بی حیایی

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4