سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

( بخشایش )

شعری از

سید علیرضا خوانساری(بیدل)

از دفتر دیوان بیدل نوع شعر

ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۱ ۰۸:۵۱ شماره ثبت ۸۸۸۸
  بازدید : ۸۰۴   |    نظرات : ۱۰

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر سید علیرضا خوانساری(بیدل)
آخرین اشعار ناب سید علیرضا خوانساری(بیدل)

تل انبار دلم عشق علی بود

همه دار و ندارم آن ولی بود

---

زبعد او حسن بودست عشقم 

حسینم کشته قوم شقی بود

---

همه عشق خدایی آن بتول است

وپیشاپیش  ,آن خیر النبی بود

---

خداوندا به اصحاب کسایت

نگین حلقه انگشتری ام آبی بود

---

خداوندا تو را سوگند دارم اصفیارا

همه خیر الرسل , مرسل صفی بود

---

رهایم کن از این دنیای دانی

که ترسم آخرت را من شقی بود

---

نگهدار آبرویم نزد خوبان

مگو اسرار من کلا بدی بود

---

 

 

تو دانی من ندارم آبرویی

همه زشت و پلشتیها خفی بود

---

به مردم من همه کارم  ریایی

تظاهرها همه بر بیدلی بود

---

خداوندا  تو  دانی  مبتلایم

همه زشتی به دل هم مختفی بود

---

خداوندا  نبودم  از  تو  نومید

که  دانم  یاس هم شرک خفی بود

---

به  توحید  تو   دل بود و زبانم

ز  شرک و کفر  تو  پاکم دلی  بود

----

خداوندا  چو  من تسلیم توحید

مبری شرک و آن کفر خفی بود

---

تو  بگذر در میانه  هر چه  بودست

کز اغماضت به دل شور و شری بود

---

ندارم  من  امیدس  از  خود  و کَس

که امیدم  به  تو من  مشتری بود

----

بدیها  کرده ام  در محضر تو

چو عفوت باشدم من  سَروَری بود

----

به  بخشایش  دلم  امیدوار  است

گناهان از صغیر و یا کبیرش  ازرقی بود

------------------------------------------------

ازرقی = کوری . نابینایی . چشم سفیدی . بی حیایی

۰
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


(متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

موسای من تو به دنبال کدامین خضری اااا گوشه ی چشم تو ابریست پر از آب حیات

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1